بنیاد مکر...
	و برآنم که اگر ساز تو آواز دهد
	نفسم زندگی اش را به خودش باز دهد
	 
	ره افسانه تلافی شود از فرط خیال
	و ملک را بسرشتم که به پرواز دهد
	 
	تا که لبخند زنی عاشقی از سر بنهیم
	بی نمازت سر سجّاده ی ما ناز دهد
	 
	تا که دل بردی و مدهوش پسش را ندهی
	حین مستانگی اش شعر به شیراز دهد
	 
	ابلهان باور خود را به شمائل بندند
	و سماعی که نشانی غلط انداز دهد
	 
	هر چه گفتند نکن باز دهان را کج کرد
	که تو خاموش و این غائله چخ فاز دهد
	 
	رد ناموس قلندر سر بازار زدیم
	وای بر ماست اگر عشوه به بزّاز دهد
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1391/1/31   در ساعت   :    19:2:14
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1198
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.