بنیاد مکر...
و برآنم که اگر ساز تو آواز دهد
نفسم زندگی اش را به خودش باز دهد
ره افسانه تلافی شود از فرط خیال
و ملک را بسرشتم که به پرواز دهد
تا که لبخند زنی عاشقی از سر بنهیم
بی نمازت سر سجّاده ی ما ناز دهد
تا که دل بردی و مدهوش پسش را ندهی
حین مستانگی اش شعر به شیراز دهد
ابلهان باور خود را به شمائل بندند
و سماعی که نشانی غلط انداز دهد
هر چه گفتند نکن باز دهان را کج کرد
که تو خاموش و این غائله چخ فاز دهد
رد ناموس قلندر سر بازار زدیم
وای بر ماست اگر عشوه به بزّاز دهد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/1/31 در ساعت : 19:2:14
| تعداد مشاهده این شعر :
1173
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.