ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نفرت


با دلی سرشار از نفرت که با ما بود



واحه ها را می نوردیدیم



جاده مثل سقزی کشدار



کش می آمد زیر پاهامان



روی خط ناامیدی راه می رفتیم



***



آسمان یکریز می بارید می بارید



دسته ی چتری فقط در دستهامان بود



زیر باران اسیدی راه می رفتیم



***



ابرها تصویرهای وحشت و تردید



زیر بار رعدوبرق آسمان  مرعوب



جنگل افرای پیش رویمان می سوخت در آتش



ما شتابان در مسیری سرد و دهشتناک



بی که تابد سوسویی از ماه می رفتیم



***



مقصد ما شهر نه کابوس جایی در فراسو بود



ما دو کژدم واره خصم هم شکار هم



طبق قانون غریزی راه می رفتیم



با دلی سرشار از نفرت که با ما بود



در کنار هم



نه دوشادوش...با اکراه می رفتیم



دوزخی از دور پیدا بود



ما بدانسو در گریز از هرچه زیبایی



چابک و دلخواه می رفتیم!


کلمات کلیدی این مطلب :  نفرت ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/29 در ساعت : 4:58:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  1662


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی میرزائی
1391/1/29 در ساعت : 17:43:53
سلام استاد گران مایه وعزیز
استادانه وعمیق است این شعر
به یاد زنده یاد اخوان افتادم دست مریزاد.
******************
درود بر ادیب فهیم و نکته سنج.باور بفرمایید خودم نیز چنین احساسی داشتم گرچه این قیاس مع الفارق است.
ابراهیم حاج محمدی
1391/1/29 در ساعت : 21:43:3
سلام بر استاد عزيز
بي اغراق همسنگ سروده هاي اخوان ثالث است . بسيار لذت بردم و استفاده كردم . دست مريزاد و فزون باد .
********************
درود بر استاد سخن که ارادتمند را حسابی چوبکاری فرموده اند.غرق عرق خجالتم کردید.
هستی ثنایی
1391/1/29 در ساعت : 13:45:3
واقعا بازگویی نفرت چقدر نفرت برانگیز است و سخن از عشق هر چه بگویی کم نیست . وشما چه زیبا این ودیعه درون انسان ها را سروده اید و با این زبان بسیار شیوا درک نفرت داشتن معنا پیدا می کند و آموزش می دهد . همیشه ایام پرتوان و قلم شما مبارک باشد
ارسالی: حشمت اله حیاتی..........29/1/91
********************
درودتان.از ابراز نظر ادیبانه ی عالی سپاسگزارم.
سید مهدی نژاد هاشمی
1391/1/29 در ساعت : 20:28:49
ممنون استاد عزیز شعر ی متفاوت و زیبا از شما خواندم .
****************************
سلام بر شما.از حسن نظرتان ممنونم.
سیاوش پورافشار
1391/1/29 در ساعت : 18:29:41
درود استاد خوش عمل
شعری زیبا و رویایی است حالت خاصی هنگام خواندن آن داشتم شاید سفری است که انسان امروز ناگریز باید برود و یا شاید نمی دانم ... در هر صورت بارها خواندن اینگونه اشعار برایم لذت خاصی دارد
دست مریزاد.
***************
درود بر جناب مهندس پورافشار عزیز.نمی دانم درچه حس وحالی این شعر سروده شد.من نیز مثل شمااز خواندن این گونه شعرها لذت می برم.
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/1/29 در ساعت : 12:3:14
سپاس سپاس استاد/
واقعن حس متفاوتی بود
********************
درود بر شما.نظر مساعد سرکار علیه در این نوع از شعر برایم ارزشمند وموجب خشنودی است.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/1/29 در ساعت : 19:50:19
سلام بر استاد خوش عمل عزیز
اگر چه در شعر بودن ، زیبا و خیال انگیزیش هیچ تردیدی نیست می خواهم بگویم آنقدر زیبا نقاشی شده بود که به راستی نفرت انگیز بود . به عبارتی با خواندنش نفرت را احساس کردم
قصه ی نقاشی ببری را به یاد آوردم که استاد کمال الملک خودمان به دیوار خانه ترشیم کرده بود ، آنقدر طبیعی و زیبا که هرکس می دید ، به گمان این که یک ببر حقیقی می بیند ، از آن می ترسید ، حتی اعضای خانواده ی خودش
دست مریزاد و هنرتان هر روز فراتر .
******************************
درود بر استاد نجوای بزرگوار که اثر ناقابل نفرت انگیز کمین را نقد موجز فرموده اند.
بازدید امروز : 12,894 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,234,101
logo-samandehi