(خدایان)
ازخداهای کودکیهایم
سوپرمن مرد
کلی پارکینسون گرفته است
ودیگر کسی برای فوتبال پله
پپسی باز نمی کند
تا امروز
که غلط های خدایان علم و فقه و سیاست
یکی یکی رو میشود
خدایا شکرت
که دیگر پیامبری نمی فرستی
که بی گمان
ازکافران می شدم
(مورخ)
چاکران
برای دستبوسی
له له می زنند
و شاهنشاه سینه ستبر کرده است
روی تصویر تلویزیون
کسی
از دربار
جشنهای دوهزار و پانصد ساله
ریشه های فقر
از تاریخ می گوید
همانکه می گویند تکرار می شود
و به سفارش حاکمان
باز نو یسی میگردد
(مترسک1)
در جای جای مزرعه بزرگمان
کلاه پدربزرگ را
سر هزار مترسک گذاشتیم
بی آنکه یادمان بیاید
دانه ای نپاشیده ایم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:15:21
| تعداد مشاهده این شعر :
1096
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.