من تنها تنها شدم ، ماهی در دریا شدم
وقتی دل بستم به وی ،من تارک دنیا شدم
من ان شدم چون گم شدم ، ازاد ترین دریا شدم
سلطانی بودش که من ، با زشتی زیبا شدم
در عشق او من گم شدم ، در وادی رویا شدم
ساقی دارد جامی به می ، تنها خوری رسوا شدم
او عابر و من رهنورد ، تا وادی صحرا شدم
باید من کاری کنم ، دردی بی همتا شدم
من سیب را از باغ او ، چیدم که در دنیا شدم
من بینا عاشق شدم، نادانی دانا شدم