ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



درد من از اينست؛ تكراري شدم انگار...


تقویمهای بی تو را من جستجو کردم؛



تصنیف های بی تو را آواز قو کردم



 



زندان نبود آنجا که یادت خلط مبحث بود



تشبیه های کهنه را  من پشت و رو کردم



 



هرجا که انکار تو در ذهن غزل پیچید



من یک جهنم ساختم...با درد خو کردم؛



 



 درگیر تکرار تو بودم خواب...یا بیدار



من تا کجاها با تو رفتم ...های هوکردم...



 



حتی خدا دیگر نمی خواهد خدا باشد



جایی که من با عکسهایت گفتگو کردم



 



تا سبز باشد حجله ام با عطر اندامت



تقدیر او را با خیالت روبرو کردم



 



تنها شدم مانند یک خورشید ؛ در جوشش



سیاره ها را یک به یک تقدیم او کردم



 



از من گرفتند آنچه از دنیا کنارم بود



من با خجالت جامه هایم را رفو کردم



 



حالم نپرسیدند؛ از من روی گرداندند



سنگم زدند و سنگ را خرج سبو کردم



 



گاهی شبیه یک نگاره؛ خواب می دیدم



چادر نمازم را فدای آب رو کردم



 



تا دیدگان تو شود بازیچه ی بهتم،



سکوی اعدام خودم را آرزو کردم



 



ای کاش تصویر مرا یک لحظه می دیدی



وقتی که انگشتان تب را لای مو کردم



 



 درد من از  اینست؛ تکراری شدم انگار



از بس که ناشی؛ جامه هایت را اتو کردم!



 



حالا اگرچه می روم اما دلم اینجاست



جایی که دنیا را به پایت زیرو رو کردم



 



تقدیر؛ این بود از تو بگریزم خودم باشم



تقصیر من بود آب را بی آبرو کردم



 



وقتی که برگردم خدا هم باز می گردد؛



شاید که دستت  را برای عشق رو کردم.



 



 



سیزدهم فروردین نودو یک- تهران



 



 





 



 نقاشي كلاژ و رنگ روغن- راشين گوهرشاهي-1373- مشهد..



 



طرح تصادفي با جوهر رنگي و راپيد بر گلاسه- راشين گوهرشاهي-1377-تهران



 طرح تصادفي با جوهر رنگي و راپيد بر گلاسه- راشين گوهرشاهي-1377-تهران



 



 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  درد ، من ، از ، اينست؛ ، تكراري ، شدم ، انگار... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/26 در ساعت : 13:45:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  3277


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکبر نبوی
1391/1/26 در ساعت : 22:1:44
درود بر سرکار عالی
غزل بسیار زیبایی است. لذت برم. دست مریزاد و شاعری تان سرشار و برقرار
جسارتا یک مصرع و یک واژه را نسپندیدم:

حتی خدا دیگر نمی خواهد خدا باشد

تا سبز باشد حجله ام با عطر اندامت / در این مصرع به نظرم به تر باشد بجای اندام از واژه ای چون چشم / گیسو / دست / هوهو / و ... استفاده کنید. به فضا و حس شعرتان بیش تر نزدیک است
این مصرع هم به نظر می آید در فضای شعر بیگانه است:
از بس که ناشی؛ جامه هایت را اتو کردم!

درود دوباره بر شما برای طبع بسیار زلال تان
***************

ممنون از شما استاد...توضیح مصرع بالا رو در پاسخ به جواب استاد پورکریمی عرض کردم...سپاس بیکران
مجتبی اصغری فرزقی
1391/1/27 در ساعت : 13:19:21
سلام سركار خانم


شعر زيباي شما را خواندم


در جايي فكر كنم كنار نقاشي شما نوشته بوديد مشهد


اگر در مشهد تشريف داريد خوشحال مي شويم در جامعه شعر و هنري مشهد در خدمتتان باشيم


با شعري براي آقا امام زمان به روزم


وبلاگ : شعر نو پيراهني در باد
صادق رحمانی
1391/1/26 در ساعت : 16:18:3
تصویر باز نمی شود؟
************
امیدوارم که توانسته باشید تصاویر را ببینیدشان
مصطفی پورکریمی
1391/1/26 در ساعت : 23:9:32
سلام خانم گوهرشاهی ارجمند
قصیده ای بسیار زیبا و خوش تراش و دلنشین بود باپوزش چند نکته دارم اگر صلاح ببینید و پاسخ بدهید خوشحال می شوم .1 - برای بیت اول پیشنهادی دارم چون "من "با توجه به ضمیر "جستجوکردم" به نظرم حشو است پیشنهاد می کنم " هی " را به جای آن استفاده کنید :
تقویمهای بی تو را هی جستجو کردم؛..... یا این که جای مصرع اول ودوم را عوض کنید و به جای "من" "هم" قراردهید :

تصنیف های بی تو را آواز قو کردم

تقویمهای بی تو را هم جستجو کردم؛

2 - در مورد این بیت هم توضیحی بفرمایید :

حتی خدا دیگر نمی خواهد خدا باشد

جایی که من با عکسهایت گفتگو کردم

آیا ضمیرهای " او " در دو بیت بعد از این هم به "خدا" برمی گردد یا نه ؟ممنونم موفق باشید.
*************************

استاد ببی نهایت سپاس از دقت و نظرتون
منظور از بیت حتی خدا دیگر نمی خواهد خدا باشد/جایی که من با عکسهایت گفتگو کردم اشاره به این نقل عرفاست که میگن دل مومن خانه ی خداس ولی خدا خیلی غیرتمنده و در دلی که معشوقی غیر از او داره وارد نمیشه...
بله اوهای بعد به خدا اشاره دارند و من به خاطراینکه شعرم اونقدر رسا نیست که داستان رو کامل و روشن بیان کنه تا سوالی راجع به محتواش پیش نیاد از حضور استادانه تون عذرمی خوام. لطفتون مستدام
معید داستان
1391/1/26 در ساعت : 20:41:50
درود بر شما
تصاویر نابی داشت

**************
سلام
ممنون از توجهتون
احمد فرجی
1391/1/27 در ساعت : 1:59:33
باسلام وادب واحترام/ زیبا بود و روان ودلنشین . درآواز قو کردن قدری تامل کنید . موفق باشید-فرجی
علی رضا آیت اللهی
1391/1/26 در ساعت : 18:15:43
سلام
بسيار با احساس و عاشقانه سروده ايد با فرايندي در تكاپوي دائم ؛ تا به آنجا كه :
« جائي كه من با عكسهايت گفتگو كردم »
نمي توانم بنويسم يك سور رئاليسم به تمام معني است .
تصنيف توصيف است و توصيف تصنيف . هرچه كه هست انسان را به عالم والا مي برد و گاه بسيار تكاندهنده . امٌا عالي
زيبا . زيبا . زيبا
روان . روان . روان
سه - چهار بار آن را خواندم ؛ و باز خواهم خواند ...
************************

سلام استاد بزرگوار بی نهایت ممنون از توجه فروتنانه تان . لطفتان مستدام
ناصر حامدی
1391/1/27 در ساعت : 1:43:40
دست مریزاد شاعر و نقاش...
علی شهودی
1391/1/29 در ساعت : 18:28:47
شعر زیبایی بود موفق باشید
روح الله احمدی (سبز)
1391/2/3 در ساعت : 5:37:37
سلام سرکار خانم گوهر شاهی شعر زیبایتان را خواندم ولذت بردم نقاشی هایت هم زیبا بودند وبتعث خرسندی من است که میبینم در این سایت دوستان عزیز وبزرگواری تشریف دارند که میشود از آنها آموخت به دفتر شعر من سر بزنید و مرا از نظرات سازنده خود بهرمند سازید
رزیتا گوهرشاهی
1391/2/6 در ساعت : 12:3:40
تمام اشعارت زيباست راشين عزيزم، اين يكي را هم بارها خواندم بارها وباز هم لذت بردم
كاش كنار هم بوديم
پيروز وسرافراز باشي مهربانم
-------------------


ممنون نازنين
اي كاش.
بازدید امروز : 19,170 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,534,288
logo-samandehi