تقویمهای بی تو را من جستجو کردم؛
تصنیف های بی تو را آواز قو کردم
زندان نبود آنجا که یادت خلط مبحث بود
تشبیه های کهنه را من پشت و رو کردم
هرجا که انکار تو در ذهن غزل پیچید
من یک جهنم ساختم...با درد خو کردم؛
درگیر تکرار تو بودم خواب...یا بیدار
من تا کجاها با تو رفتم ...های هوکردم...
حتی خدا دیگر نمی خواهد خدا باشد
جایی که من با عکسهایت گفتگو کردم
تا سبز باشد حجله ام با عطر اندامت
تقدیر او را با خیالت روبرو کردم
تنها شدم مانند یک خورشید ؛ در جوشش
سیاره ها را یک به یک تقدیم او کردم
از من گرفتند آنچه از دنیا کنارم بود
من با خجالت جامه هایم را رفو کردم
حالم نپرسیدند؛ از من روی گرداندند
سنگم زدند و سنگ را خرج سبو کردم
گاهی شبیه یک نگاره؛ خواب می دیدم
چادر نمازم را فدای آب رو کردم
تا دیدگان تو شود بازیچه ی بهتم،
سکوی اعدام خودم را آرزو کردم
ای کاش تصویر مرا یک لحظه می دیدی
وقتی که انگشتان تب را لای مو کردم
درد من از اینست؛ تکراری شدم انگار
از بس که ناشی؛ جامه هایت را اتو کردم!
حالا اگرچه می روم اما دلم اینجاست
جایی که دنیا را به پایت زیرو رو کردم
تقدیر؛ این بود از تو بگریزم خودم باشم
تقصیر من بود آب را بی آبرو کردم
وقتی که برگردم خدا هم باز می گردد؛
شاید که دستت را برای عشق رو کردم.
سیزدهم فروردین نودو یک- تهران

نقاشي كلاژ و رنگ روغن- راشين گوهرشاهي-1373- مشهد..

طرح تصادفي با جوهر رنگي و راپيد بر گلاسه- راشين گوهرشاهي-1377-تهران