ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یار علی.


91/1/22



 



 



با آنکه میان سفرش همسفرش رفت



آرامش شبهای غریبش ز برش رفت



چون کوه، هوادار و هواخواه علی ماند



هر چند پس از داغ پدر، بال و پرش رفت



از بی کسی و گریه ی تنهایی مولا



در اوج جوانی، همه ی شاخ و برش رفت



آرامش او بعد پدر، بیت علی بود



با آتش در، دلخوشی مختصرش رفت



تنهائی داماد و وصی پدرش دید



دلتنگی دیدار پدر از نظرش رفت



 از بس که علی بعدِ پدر سوخت از این قوم



همراه علی، آه ز خون جگرش رفت



چون خواست که ارث پدری باز ستاند



در کوچه، زمین خورد و فدک از نظرش رفت



یک قوم دغل باز، دریدند و شکستند



یک میخ به ناگاه درون کمرش رفت



از درد نه، از زخم زبانهای زمانه



آنقدر بگریید که نور از بصرش رفت



با اینکه جوان بود ولی زود خزان گشت



در راه علی، محسن شیرین ثمرش رفت



 روزی که به گودال بلا معرکه ای بود



با قد خمیده به کنار پسرش رفت



اینها همه در دفتر تاریخ ، گواهند



روزی که علی ماند ولی تاج سرش رفت



تا داشت به جان تاب و توان پیش علی ماند



آن لحظه که پژمرد به پیش پدرش رفت.


کلمات کلیدی این مطلب :  یار ، علی. ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/22 در ساعت : 16:23:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  929


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مژده ژیان
1391/1/22 در ساعت : 23:23:34
درود بر شما و قلم فصيحتان
////////
ارادت
سارا وفایی زاده
1391/1/23 در ساعت : 10:44:25
سلام جناب دلخوش
درود بر قلمتان.
مانا باشید.
/////////////
سلام
ممنون از محبتهایتان.
علی رضا آیت اللهی
1391/1/23 در ساعت : 17:12:17
سلام
شعري زيبا و روان است
خواندم و محظوظ شدم
اجركم من الله
محمد توحیدی چافی
1391/1/27 در ساعت : 9:36:25
درود
علی شهودی
1391/1/29 در ساعت : 12:10:30
جناب علیرضا دلخوش عزیز
سلام
شعری روان و پر محتوا بود موفق باشید
شهودی- تبریز
///////////////
سلام بر شعودی عزیز از دیار سردارها و سالارها
از اشعار نابتان هم به زبان قند و هم به بیان هنر ، لذت می برم استاد.
حسین نبی زاده اردکانی
1391/1/29 در ساعت : 21:29:37
آفرین برشما و اجرتان با محمد(ص) آل محمد.
بازدید امروز : 165 | بازدید دیروز : 16,997 | بازدید کل : 125,028,638
logo-samandehi