سوار توسن سبزینه پوش از ره بهار آمد
پرستوی مهاجر بازگشت و گل به بار آمد
لطافت داد باز از لطف باران طبع یاران را
طراوت بار دیگر دستبوس لاله زار آمد
کران تا بیکران پیچید عطر یاس و سوسنبر
کنار نرگس مخمور بیرون کوکنار آمد
میان بر بست ابر نقره پوش از بهر درپاشی
درخت ارغوان رقصان به کلک زرنگار آمد
کمند گیسوی سنبل به دست باد افشان شد
از آن شاد است کاین مشاطه بازش درکنارآمد
چنار از نو نگارین کرد تا سرپنجه در حنا
کنارش اطلسی با گونه ی گلگون چو نار آمد
نسیما! باده از شبنم به ساغر ریز در بستان
که غنچه تنگدل " بلبل حزین " نرگس خمارآمد
همای بخت بر سر سایه افکن باد یاران را
کنون کز خرمی گلبانگ مرغ از شاخسارآمد
سپاه میر نوروزی تتق زد تا به پیروزی
به پایان دولت مستعجل شبهای تار آمد
می شور افکن محبوس در خم را به جام انداز
که بعد از ماهها این تلخوش شیرین به کارآمد
زمستان رفت و سرما رفت وهم رفت آنچه برمارفت
گل آمد" لاله آمد" عندلیب آمد" بهار آمد
زهجران «خوش عمل» تا چند می مویی سری برکن
پگاه خرمی تابید و گاه وصل یار آمد .