چهاررباعی نوروزی
1
ای معجزه ی سیاه ! حاجی فیروز
در کشور خنده ، شاه ، حاجی فیروز
از پشت نقاب خنده ات ، غم پیداست
نوروز رسید و آه ... ! حاجی فیروز
2
پیغمبر بوی سیب ، حاجی فیروز
با معجزه ای عجیب ، حاجی فیروز
می خندد و گریه می کند پنهانی
این دل شده ی غریب ، حاجی فیروز
3
افسوس ! َهزار را نمی فهمی تو
لبخند انار را نمی فهمی تو
در باغ به فکر چیدن گل هستی !
یعنی که بهار را نمی فهمی تو
4
نوروز رسید و ما بهاری نشدیم
همسایه ی نغمه ی قناری نشدیم
یخبسته ی رخوت زمستان ماندیم
با دست بهار ، سبزه کاری نشدیم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/28 در ساعت : 11:34:12
| تعداد مشاهده این شعر :
1867
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.