واژههاي اين ترانه بوي تنهايي ميده
خبر از گريههاي شباي يلدايي ميده
دوس دارم با چشم باروني كنارت بشينم
هرچي غصّه و غمه از روي لبهات بچينم
تا بازم ترانههات پر بشه از صد تا بهار
خط قرمز بكشي به روي هرچي انتظار
ميدوني واژه ي تنهايي چه وقت معنا ميشه
وقتي كه چشم قشنگت شبيه دريا ميشه
پس بذار با موج چشمات توي ساحل بشينم
با همين ترانه يك بار تو رو تنها ببينم
آسمون اين ديار خيلي روزا آبي نبود
يكي بود اما نبود به زير گنبد كبود
با غيابش آدمكها با نقابهاي سياه
آسمون / خراش زدن چه آتيشي كردن به پا
آتيش چارشنبهسوري پيش اون بينمكه
آخه آتيشپارهها- مانكناشون خيلي تكه!!
عشقاي سرخ و كبودو تا به هم گره زدن
فهميدن آدمكا چقد سياهن و بدن
غفلت و فراموشي بدجوري غوغا ميكنه
دلشكستنا خداييش دلا رو تا ميكنه
بوسهها قلابي و خندهها بدجور الكي
توي اين شهر غريبه آدماي پولكي
عمر كوتاه شكوفه دلمو ميلرزونه
موهاي طلائيم از چشمك غم پريشونه
ساعتاي سر به دار به دور ميدون هراسون
خيلي وقته خوابيدن از اين همه ترس جنون
سيگار نيم سوخته شاعركا ته كشيده
عشق و عاشق شدن از كله آدم پريده
آدم انگار حوّاشو توي بهشت جا ميذاره
توي چت روم از چشاش، بوسه ي شيطون ميباره
نه مقصر منم و نه تو- نه اون- نه هيچ نفر
نه درخت لب جاده- نه پرنده- نه تبر
چرا بايد هميشه مقصر رو پيدا كنيم
يه علامت سئوال توُ ذهنمون رها كنيم
بگذريم از همه اينها اگه خوب يا اگه بد
خدا اون روزو نياره كه بشيم از رده رد
■■■
از ته دلم ميگم: هميشه پاينده باشي
سربلند و تندرست- يه لحظه تنها نباشي
سال خوب و حال خوب هميشه توُ فالت باشه
خوبي و مهربوني قرين احوالت باشه
وقت سال تحويل امسال ما رو هم يادت بيار
با دعاي خوب واسم يه خاطره به جا بذار