ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چار شنبه سوری


چشم های قشنگ کودک ناز



بود تا چارشنبه سوری باز



با دو چشم قشنگ معصومش



داشت تا اوج آسمان پرواز



عصر شد گاه آتش افروزی



گوییا جنگ باز شد آغاز



گه منوّر زدند گه سوتی



گاه پروانه بود در  پرواز



گاه نارنجكي مهيب و مخوف



با صدایی مهیب زد آواز



که دگر کوچه جای ماندن نیست



به سوی خانه رفت باید باز



کودک آمد کنار آتش خرد



بپرد زان و باز گوید راز



زرد یم از تو سرخیت از من



بر لبش بود دلنشین آواز



ناگهان مشت دوستی شیطان



روی آتش بشد به  نرمی باز



بعد او دوستش پرید ولی



در هوا گشت انفجار آغاز



چشم های قشنگ ومعصومش



غرق خون شد دگرنمی شد باز



دکترش دید و گفت با افسوس



با کلامی خلاصه و ایجاز



آتش پاک را نیالایید



نکنیدش مثال دیوی باز



بدترین روز عمر من هرسال



هست این چار شنبه سوری باز



سرخی آتش ازخودش باشد



چشم شهلایتان بماند باز



پانسمان کرد چشمهایش را



بستشان تا چگونه گردد باز؟!


کلمات کلیدی این مطلب :  چار ، شنبه ، سوری ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/21 در ساعت : 2:55:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  838


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی رضا آیت اللهی
1390/12/21 در ساعت : 13:55:46
سلام
شعر است . زيبا است . بيان درد است . تاريخ « درد ناك » فرهنگ است ...و شگفت كه در چنين روزهايي كه سالروز تولد پروين است مرا به ياد وي انداختيد ... تخصص وي در قطعه سرايي در باره مسائل اجتماعي ... پايدار و برقرار باشيد انشاء الله .
....
سلام استاد ارجمند.
ممنون از نظر لطف شما وخداوند پروین را غریق رحمت خود سازد و ما را عاقبت بخیر.
سلامت و شاداب و هدایتگر دوستان در بهبود اشعارشان باشید.بیاری خدا.
مصطفی معارف
1390/12/21 در ساعت : 9:12:11
اقای نبی زاده کار با ارزشی است ولی به گمانم در یکی دو جا وزن رعایت نشده یا شاید من نتوانستم با آن ارتباط صحیح بر قرار کنم مثلا:
1- هست این چار شنبه سوری باز
2-پانسمان کرد چشمهایش را
البته برای بار دوم که نگاه کردم زیاد هم تابلو نیست قشنگه موفق باشید
ممنون
...
ممنون از حضور شما و تذکر وزینتان و چشم پوشیتان از لغزش وزنی شعر.

سید مهدی نژاد هاشمی
1390/12/21 در ساعت : 9:57:29
این هم از چهارشنبه سوری و مواد آتش زا ممنون دوست عزیز
..
متشکر از بازدیدتون دوست گرامی
بازدید امروز : 8,664 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,229,871
logo-samandehi