ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کوته نوشت (3)


 



آدم هایی هستند که بزرگی خویش را...



در تحقیر سادگی ات می دانند...



در حالی که تو..



صداقت آن کودکی را داری که به دنبال فتح عقربه های ساعت است...



تا زمان را به تمسخر بازی هایش افسار کند...



 



*****************************************



 



بیچاره این شاعر...



دوباره در میان واژه ها گم است...



و قلم و کاغذ کر و لال می شوند...



بوی سنگسار احساس می آید...



 



*****************************************



 



در خیابان...



ساده مردی روستایی از کنارم گذشت...



در چند نفسی مرور کردم...



خاطرات صدای پدر بزرگ...



و مادر بزرگی که بوی نان گرم از تنورش می آمد...



 



(رضا روستا)


کلمات کلیدی این مطلب :  کوته ، نوشت ، (3) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/15 در ساعت : 12:23:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  1047


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق رحمانی
1390/12/15 در ساعت : 14:57:34
شعر نوستالژیکی است. استفاده کردم. آقای روستا.

******************************

عرض ادب و احترام حضور بزرگ استاد جناب رحمانی

از لطف و محبت شما سپاس گزارم
علی رضا آیت اللهی
1390/12/15 در ساعت : 17:50:39
سلام
بسيار عالي است . شما در همان دو بند اوٌل كوته نوشتتان يكي از بزرگترين مسائل روانشناسي اجتماعي مردم ايران را مطرح كرده ايد ؛ آنهم به اين زيبايي و بيان شيرين .


******************************

نمی دانم از کدامین واژه ها برای ارادت خویش کمک بگیرم.
بسیار سپاس گزارم گرامی استاد جناب آیت اللهی

مهرتان گستر
سارا وفایی زاده
1390/12/15 در ساعت : 12:26:2
سلام جناب روستا
زیبا بود.



عرض سلام و ادب حضور گرامی بانو وفایی زاده


سپاس و ارادت
اکبر نبوی
1390/12/15 در ساعت : 16:5:56
درود بر جناب عالی
بسیار زیبا و دلنشین است و غم غربت ش دوست داشتنی است.
برقرار باشید.

******************************

سلام و ارادت مرا پذیرا باشید گرامی استاد نبوی


برقرار و شاد باشید.
بازدید امروز : 55,382 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,219,693
logo-samandehi