ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نثر ادبي - ديگر عرضي ندارم!


سلام حال من خوب است. اميدوارم كه حال تو بهتر از من باشد.



عزيزترينم! شب كه فتيله همه چراغ ها پايين مي آيد، چراغ ماه بالا می رود. در زير نور آن  چيزهايي را مي توان ديد كه در روز روشن ديده نمي شوند.



ماه را درويشي مي بينم نشسته بر گليم شب، در حالي كه ستاره ها همچون مريدانی مست گرد او حلقه زده اند.



با اين حال در چشمان شاعرم ،‌ ماه فانوسي است كه هر شب به دست مي گيرم و كوچه هاي شهر را به دنبال ردي از نگاه تو پشت سر مي گذارم.



بگذار اعتراف كنم كه در سكوت شب بيشتر از هر زمان ديگري بياد تو بيدار بوده ام.



حالا كه پروانه هاي خيال، بال زنان از بين واژه هاي عاشقم به سمت نام تو بال مي گيرند،‌ من هم با خيالي آسوده پلك هايم را مي بندم تا بهتر تو را ببينم. همين !


کلمات کلیدی این مطلب :  نثر ، ادبي ، - ، ديگر ، عرضي ، ندارم! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/8 در ساعت : 11:42:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  1622


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی معارف
1390/12/8 در ساعت : 12:45:39
عزيزترينم! شب كه فتيله همه چراغ ها پايين مي آيد، چراغ ماه بالا می رود. در زير نور آن چيزهايي را مي توان ديد كه در روز روشن ديده نمي شوند.

این قسمتش را بیشتر از بقیه زیبا تر دیدم به این معنی که شب را هنگام آسودگی از تمور دنیایی و رسیدگی به امور اخروی می دانم
سر بلند باشید و شب زنده دار !
***
سلام .... لطف داريد.
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/12/8 در ساعت : 15:45:58
ممنون استاد عزیز زیبا بود

***
سلام. متشكرم.
مجید مه آبادی
1390/12/9 در ساعت : 8:8:10
با اين حال در چشمان شاعرم ،‌ ماه فانوسي است كه هر شب به دست مي گيرم و كوچه هاي شهر را به دنبال ردي از نگاه تو پشت سر مي گذارم.

درود استاد
***
مخلصيم.
سعید صالحی
1390/12/8 در ساعت : 11:58:29
درود بر شما جناب سعیدی راد عزیز

نثر بسیار زیبایی است همراه با احساس سرشار شاعر که خواننده را با خود

همراه می کند ....دست مریزاد

برقرار و پیروز باشید
***
متشكرم برادر.
حمید خصلتی
1390/12/8 در ساعت : 15:19:13
نیایش هم عاشقانه اش خوبست.عاشق بمانید.نیایش عاشقانه گوارایتان باد

***
ايضا شما هم....
ناصر عرفانیان
1390/12/8 در ساعت : 21:47:50
نثر شاعرانه وپر احساسی است جناب استاد سعیدی راد بهر ه مند شدیم دست مریزاد

سلامت پاینده در پناه حق
***
ممنونم استاد. سرزنده و پاينده باشيد.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/12/8 در ساعت : 15:8:39
سلام و عرض اردت خدمت استاد سعیدی راد ، دست مریزاد و برقرار باشید
......
زیباست ، اگر چه هرچه زیبایی هست
در چشمه ی جوشش آفرین سخن است
باید همه را ز چشم آن جانان دید
که خالق آشنا ی تو ، او و من است

***
سلام ... مخلصيم برادر.
جواد غلامرضایی
1390/12/8 در ساعت : 20:15:32
درود بردوست واستاد شاعرم جناب سعیدی راد دست خوش لذت بردم

***
دورود بر جواد آقاي عزيز.
مهدیه زرعی ( هدیه)
1390/12/9 در ساعت : 9:14:2
بگذار اعتراف كنم كه در سكوت شب بيشتر از هر زمان ديگري بياد تو بيدار بوده ام.
سلام . نمی دانم چی بگویم استاد...!
تاحالا نثری به زیبایی این نخوانده بودم.
هرچند تا به حال خودم هم سعی به نوشتن نثر هایی کرده بودم که نتیجش رو به نام نیایش به نمایش دوستان شاعرم گذاشتم اما نمی دانم به چه دلیل توسط مدیران سایت حذف شد...
در هر حال ...نثرتان بسیار زیبا بود و روح انسان رو تا آسمان بالا برد...
بسیار زیبا بود.
موفق باشید

****
سلام. متشكرم از اظهار محبتتان.
اما در مورد نيايش واره اي كه نوشته بوديد يكي از مديران سايت معتقد است كه از خودتان نبوده و چون منسوب به فرد معلوم الحالي بوده علي رغم ميل باطني نسبت به حذف آن اقدام كرده اند.
علی رضا آیت اللهی
1390/12/8 در ساعت : 15:17:35
سلام بر شيخ شهر كه باز هم فانوسي به دست گرفته است و اين بار گويي چيزي يافته است با چشماني بسته و از شور و شوق مريدان رسته ...
سلام ، و مگر مي تواند كه حال دوست خوب باشد و حال آنكه در پي اوست خوب تر از خوب نباشد ؟ ! . شب كه فتيله همه چراغها پايين مي آيد نه ازگستاخي شبتاب است كه از شرم روي پرتو افكن مهتاب ! . تو بتاب ! كه هرچه زمين است و آب انعكاس وجودت را ببيند و با آرماني الهي همچنان كه به تو اقتدا مي كندبه تماشاي سجودت بنشيند ...
و باز سلام بر استاد سعيدي راد گرامي كه مرا بيتاب در اين غرقاب نهاده اند كه اگر اين نثر است پس آيا قطعه ادبي نيست ؟ و اگر قطعه ادبي هست پس شعر چيست ؟
***
سلام. شرمنده مي فرماييد.
ابراهیم حاج محمدی
1390/12/8 در ساعت : 20:51:42
سلام علیکم
دلنوشته ای ادیبانه و زیبا است . استفاده کردم .
***
سلام و ممنونم.
محمد تقی قشقایی
1390/12/9 در ساعت : 11:44:52
سلام جناب سعیدی راد عزیز
همیشه از قلم زیبایتان لذت می برم.

یا علی
***
سلام برادر. دست علي به همراهتان!
مریم حقیقت
1390/12/10 در ساعت : 4:10:51
درود جناب سعیدی راد
نثرهای شما حرف ندارند
مثل بکر واژهای شعریتان چون:
پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه ی عطری که سرش گم شده باشد
یاعلی
***
سلام. ممنونم از لطف بي نهايتتان
اما اون بيت از سعيد بيابانكي است.
مژده ژیان
1390/12/10 در ساعت : 16:57:44
حس خوب دوست داشتن در مويرگهاي شعرتان جريان داشت
جاري و هميشه عاشق باشيد

****
متشکرم.
بازدید امروز : 23,585 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,982,185
logo-samandehi