خیلی زیبا و دلنواز بود. به نظر من توصیف قشنگی اومده بود. --------------------------------- سپاس از دیدارتان و ابراز نظر...لطف دارید
|
درودتان.غزلی قابل اعتناست اگرچه بیتهای 4و6 مجموعا چنگی به دل نمی زنند و این همه به خاطر کلمات قافیه است که در تنگنا انتخاب شده اند.من بیتهای مذکور را مصداق بیت کوششی می دانم. -------------------------------------------- برشما درود استاد خوش عمل گرانقدر ابتدای سخن دست شما استاد بزرگوار و همچنین استاد ریواسی عزیز رو می بوسم که باعث دلگرمی حقیر تاره کار شدید و به نقادی پرداختید...نه از نقد چرکنویس هایم دل آزرده میشوم و نه نظر استادانی همچون شما عزیزان رو ذره ای بی اعتنام، بلکه همین نقد های شما عزیزان است که من رو به ادامه کار دلگرم میکنه و از صمیم قلب خوشحال . اما در تصدیق نظر بزرگوارتان درست می گویید بیت 4 در آخر اضافه شد که در جدال با افکارم بودم که کجا قرارش دهم و آخر سر گفتم همین بین بیت 3 و 5 هم برای این . حالا اگر از ارزش کار کاسته جا برای حذفش هم باز است......اما در مورد بیت 6 که اصلا پایه گذار همین غزلم مصرع دوم همین بیت بوده نظرم متفاوت است البته اگر از نظر وزنی و عروض مشکلی هست بفرمایید تا اصلاحش کنم یا نظری در مورد مصرع اول بیت مذکور برای تغییرات دارید در خدمت روی گلتان هستم. بسیار شادمانم از اینکه قابل دانستید و به دفتر حقیر دیده گذاشتید...برقرار و شادکام باشید
|
جز يک سه تار،قاب عکسي روي ديوار در کوله بار خالي و ناقابلم نيست سلام . با عرض سلام و ادب . با عرض پوزش مشخص نیست سه تار رو دیوار یا در کوله بار . (حداقل من نفهمیدم) . ببخشید اگه اشتباه میکنم . ----------------------------- درود جناب ریواسی عزیز....سپاسگزارم از لطفتان عرض شود خدمت بزرگوارتان که غرض از این بیت بیشتر جلوه کردن بیت بعدی بود و اینکه نشان دهد فرد منظور اهل موسیقی نیز هست....معنای بیت هم یعنی تمام دارایی شاعر همین سه تار و قاب عکسی است که روی دیوار است و کوله بار مجاز از داراییه شاعر ... ممنون از نقدتان
|
درود بر شما ..خواندم و محظوظ شدم ----------------------------------- درود بر استاد کرمی عزیز....حضور حضرتعالی بنده رو محظوظ تر کرد.. سپاس از نگاهتان
|
درود برشما.بسیاردلنشین وزیبا ست.پیروز باشید... ------------------------------- بر شما نیز درود سپاس از اینکه همیشه مرا شامل لطفتان قرار می دهید...مانا باشید .
|
با سلام و احترام جناب صالحی عزیز کار زیابیی ازتون خوندم فقط بین مصاریع و ابیات ارتباط نمی بینم یا با آن ارتباط نگرفتم البته در چند جا. -------------------------------------------- درود بر استاد معارف عزیز سپاسگزارم از نظر لطفتان...ممنون از نقدتان و اینکه دیده بر دفتر حقیر گذاشتید امیدوارم در نوشته های بعدی این نقیصه رو جبران کنم...
|
سلام آقای صالحی حس خوبی در سرودن داری ابیات خوبی دارند اما هر کدام از ابیاتتان یک چیزی کم دارد مثلا در بیت جز يک نگاه سرد و سنگين روبرويم چَشمي که بايد بود حد فاصلم،،،نيست بود با زمان باید نمی خواند و باید باشد بهتر است اگرچه وزن را خراب می کند یا وقتی که دیگر هيچ حسي در دلم نيست حتي قبول واقعيت شاملم نيست قبول واقعیت شامل کسی شدن یعنی چه؟ و ... آرزوی موفقیت برایت دارم ------------------------------------------------ درود فراوان بر جناب پورافشار عزیز در مورد بیت اول که عرض فرمودید بود با زمان باید نمی خواند بود در این مصراع ماضی استمراریه که برای به هم نخوردن وزن شعر "می" حذف شده و درضمن من از نخواندن بود و باید مطلع نبودم و خوشحال شدم که چیزی از شما یاد گرفتم(از صمیم قلب عرض می کنم).........و درمورد بیت دوم قبول واقعیت شامل حال کسانی می شود(است) که واقع بین باشند و در اینجا منظور "شامل حال نشدن" است .... در کل با حرف شما موافقم که ابیات اول و سوم شعر چیزی باید کم داشته باشند... سپاس بیکران از ابراز لطفت که صمیمانه نکات را متذکر شدید...حتما در سروده های بعدی جبران خواهد شد کاستی ها....برقرار باشید عزیز .
|