به استقامت امام موسي صدر-دوستان عزيز و شاعران گرانقدر هرگونه نقدي بر شعر را مي پذيرم با كمال ميل-
	سه اپيزودپيوسته
	تقديم به استقامت امام موسي صدر
	هزار و سيصدوهفت است و قم چراغان تر
	و صبح آمده ... شب هرچه رو به پايان تر
	و صبح آمده اما نه مثل هر صبحي
	سپيده اي ست درخشان تر و فروزان تر
	ورود يافته موسي به طور بار دگر
	ولي نه مثل گذشته ... كمي شتابان تر-
	شتاب مي كند او چون زمان كم است و زمين
	چه قدر تشنه ي افكار رو به سامان تر...
	چه قدرتي ست در اين دست ها و بازوها
	و شعله هاي نگاهش چه قدر سوزان تر
	خدا به صدر نشانده ست باز موسي را
	و هر چه فرعون از واقعه ، هراسان تر
	مربع
	هزار و نهصد و هفتاد و هشت ميلادي ست
	خبر چه تلخ و از آن چشم دوستداران، تر
	خبر  رسيده كه شب ، ماه را نهان كرده ست
	از انعكاس خبر ، چشم هاي لبنان ، تر*
	سي و سه سال گذشته ... و خانواده ي تو
	به انتظار تو با زانوان لرزان تر-
	هنوز هم كه هنوز است منتظر هستند
	در انتظار تو و روزهاي تابان تر
	مربع
	صداي توست... ولي پشت ميله هاي قفس
	كه آي مردم عادل تر و  مسلمان تر؛
	به داد اين دم زخمي در اين قفس برسيد
	دمي كه هر نفسي مي شود گريزان تر
	سي و سه سال زمان كمي نبوده و نيست
	كه عمر مي رود و جسم ها كه بي جان تر-
	شوند، وقت گذشتن ز روح نزديك است 
	كه هرچه سن پُرتر ؛ دردها فراوان تر
	...كه سرنوشت چه در چنته دارد اين دفعه؟
	خدا كند برسد روزهاي آسان تر
	* با آگاهي ست