درود!
لازم به تعریف از این شعر نیست که خود واقفید سلاست و روانی اش را ... و دیگران نیز هم!
چند نکته به رسم المومن مرآت المومن... یا به تعبیر من: الشاعر مرآت الشاعر فی بعض الاوقات!
* تکرار چگونه _هر چند یک بار جدا و یک بار سر هم نشته شده ـ به چشم می آید.
به نظرم در نوبت دوم بسیار خوش نشسته است.
*در بیت:
خوان! از بارش یکریز چشمانم که بعد از تو
چهها این روزگار زخم خورده بر سرم آورد
اگر مصراع اول به جای بارش چشمان چیزی بود که با زخم تناسب پیدا می کرد بهتر بود.
*این هم سلیقه ای است: به نظرم در بیت آخر « که » به غیر از وزن ضرورتی ندارد و می شود با تغییر ساختار مصراع عمارتی نو ساخت!
*این بیت هم به جهت روانی و سهل و ممتنع بودن بیشتر به دلم نشست.
و دیگر این که :
گر چه دوریم به یا تو قدح می نوشیم...
**********
سلام محسن جان. ممنونم از دقت نظرت!