خرداد 1390
نا برده رنج ، گنجِ فراوان میسر است
آن را که در میان جماعت سبکسر است
مردی که سجده ها به زمین و زمان کند
در بین صاحبان زمین، شخص برتر است
فرهنگ چاپلوسی و مدح و سخنوری
پیوسته در قباله ی هر صاحب زر است
کو رسم عاشقی؟ به کجا رفت مرشدی؟
سهراب قصه ها به سرش عشق دیگر است
آنانکه گفته اند ، برو کار کن بسی
یا کور بوده اند و یا گوششان کر است
امروزه کار را به تراکتور سپرده اند
گنجشگ کار و مرغک غیرت، همه پَر است
پول است و پارتی و پلو، این سه رمز کار
بی این "سه"، گاو می ندهت شیر، کان نَر است
باید که در زمانه ی حاضر به سر کنیم
برگشت از گذشته و دیروز، بدتر است
رسم و رسوم شعر و غزل هم عوض شده
بی ناسزا و ترک ادب، شعر ابتر است !
کلمات کلیدی این مطلب :
تملق! ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/1 در ساعت : 17:58:39
| تعداد مشاهده این شعر :
2167
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.