باسلام واحترام وادب/ماجورباشید وموفق
جسارتا :
الف : درمصراع دوم (سپرکردن) یعنی باید چه چیزی را سپرکند؟ حتما منظورتان این بوده که تو سپر من شوی که گویا نبود !!
تنم چه نازک و تیر فتن بود بسیار
من ایمنم به قدم گر سپر کنی آقا
ب : شراره ی هجرت ( دوری تو یا هجرت تو) به قلب من گناه بسته است ، خوش است که آقا تو به این دل شرر کنی = شررکردن ؟!!)
گناه بسته به قلبم شراره ی هجرت
خوشست گر تو به این دل شرر کنی آقا
ج : من شنیده ام که روز آمدنت پرازخطر است ، من می میرم اگر تو یک لحظه خطر کنی ؟! اگربرایتان امکان داشت این بیت را برایم معنی کنید.
شنیده ام که خطرهاست روز آمدنت
بمیرم ار تو دمی هم خطر کنی آقا .
----------------------------------------------------------------------------
با سپاس فراوان از لطفتون . در هر سه اشکال منظور شعر را متوجه نشدید که ممکن است اشکال از نحوه ی بیان من باشد :
اما در مورد اول : منظور از سپر در واقع عنایتی از طرف حضرتش میباشد که ایمنی بخش است از تیرهای فتنه . در واقع سپر خود جایگزین عنایت شده یعنی من ایمنم اگر به من عنایت کنی نه اینکه عنایتی را سپرم کن .
در مورد دوم : منظور از گناه بسته ، گناه سد راه کرده است نه اینکه بسته در اینجا به معنای به چیزی بستن باشد .
در مورد سوم : شنیده ام که روز آمدنت پرازخطر است اگر حتی لحظه ای هم این خطرات متوجه شما شود من میمیرم .
امیدوارم قانع کننده بوده باشد .
با سپاس از دقت نظر شما .