ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



لعنت به من؛ كه بسته به دیوار مانده ام...


 



لعنت به من؛ كه بسته به  دیوار مانده ام



سر در سكوت  پیله، ته غار مانده ام



 



می ترسم از گزاره ی تردید؛ بر قضا



مانند بخت تیره  درانكار؛ مانده ام



 



این رسم زندگیست كه از درد بگذرد:



من، بی سوال؛  نقطه ی پرگار مانده ام!



 



حال تو را من از چه كسی پرس و جو كنم؟



در امتداد خواب تو بیدار مانده ام؛



 



از چشم تو نگاه محبت  بعید نیست



در این خيال خام؛ گرفتار مانده ام



 



وصفت قصیده بود؛ شبیه غزل شده



در قصر خاطرات تو آوار مانده ام



 



امضا؛ زنی كه قدر تو را خوب می شناخت



فرمان چشم توست كه بر دار مانده ام.



 



صبح(راشین گوهرشاهی)



بهمن نود- تهران



....



....





راشين گوهرشاهي- ماژيك و راپيدوگراف بر كاغذ-1378 .


کلمات کلیدی این مطلب :  لعنت ، به ، من؛ ، كه ، بسته ، به ، ، دیوار ، مانده ، ام... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/1 در ساعت : 11:33:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  1516


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق رحمانی
1390/12/1 در ساعت : 16:11:4
وصفت قصیده بود؛ شبیه غزل شده


در قصر خاطرات تو آوار مانده ام

-----------------------------------

سلام و سپاس استاد يزرگوار
علی‌رضا دل‌خوش
1390/12/1 در ساعت : 16:12:20
زیبا بود به توان بسیار. چقدر ملیح بود به صاف مثل فرنی افطارهای کودکی.
مخصوصا این فراز:((در امتداد خاواب تو بیدار مانده ام))
مرحبا به شاعرنا.
من این مصراع را ((در این طمع؛ نشسته ام و زار مانده ام)) ، اینگونه نیز خواندم: (( در ممکنات خویش، گرفتار مانده ام))
عالی بود. برقرار باشید.
-------------------------------------

ممنون شاعر بزرگوار...راستش خودمم از زار مانده ام خيلي خوشم نمي اومد و مصرع شما كمك كرد كه به جاي اين مصرع كه خودش اومده بود و نشسته بود و منم بدون مقاومت پذيرفته بودمش اين مصرع رو هم بخونم كه:

در فكر اين محال گرفتار مانده ام
يا
در اين خيال خام گرفتار مانده ام

ولي چون اين مصرع قبلي توي شعر نشسته فعلا به حال خودش رها ميكنم تا نظر اهالي شعر چه باشد
بیتا بادپا
1390/12/1 در ساعت : 16:8:27
مثل همیشه فوق العاده بود ... واقعا لذت بردم راشین عزیز ...

----------------------------------
ممنون بيتاي عزيز...ممنون از حضورت
علی رضا آیت اللهی
1390/12/1 در ساعت : 16:23:29
زيبا سروده ايد ؛ و امٌا چرا غريب ؟!
زيبا كشيده ايد ؛ و امٌا چرا سياه ؟!

----------------------------------------

سلام بزرگوار
راستش هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود غربت آدمي بيشتر است. اين حس غربت گاهي آدم را نااميد ميكند...نا اميد از بي لياقتي خودش.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/12/2 در ساعت : 16:17:24
سلام و عرض ارادت
شعری بسیار زیبا ، روان و دلنشین ، دست مریزاد و برقرار باشید

با عرض پوزش: زیبایی این بیت به خاطر مصراع دومش با دیگر بیت ها همسو نیست
از چشم تو نگاه محبت بعید نیست / در این طمع؛ نشسته ام و زار مانده ام
بیت را این طور نمی پسندید
==> از چشم تو نگاه محبت بعید نیست + چشم انتظار آن گل بی خار مانده ام
-------------------------------------------------------

سلام استاد؛ در همسو نبودن مصرع دوم اين بيت با ديگر ابيات شعر موافقم و با قدرداني از بذل توجه شما و شاعرگرانقدر جناب آقاي عليرضا دلخوش؛به خاطر تذكر به جايتان، اين مصرع را در شعر تغيير دادم. اميد كه مورد قبول افتد.


بازدید امروز : 37,103 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,995,703
logo-samandehi