چهارم اسفند 
	 
	من چرا زاده شدم ، زادن من بهر چه بود ؟
	شاعري نيست كه اين نغمه ي كج را نسرود؟! (1)
	زادن و كون و مكان مشي توانايي او است
	منٌتي هست كه بر ما به نهاده است  ودود
	گر كه ما كاهل و بيعرضه و بي دست و سريم
	عيب خالق بشمردن به چه نفعي و چه سود ؟
	« كار » بايد پسرم ، خوردن و خوابيدن را
	چه كسي عمر شمرده است ز عصر نمرود ؟
	ما ضعيفيم و توقٌع زجهان : مال و منال ...
	بيش از آن است كه بينيم محمٌد (ص)چه شنود :
	حكم قرآن به چه نازل شد و فرمانش كي
	و نزول همه احكام « عمل » بهرچه بود؟ ..
	چهار اسفند مرا داده خدا ، امر فرود (2)
	آمدم من كه كنم  طاعت  حيٌ معبود
	«ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند»(3)
	تو چه داري گله از مانع و بند و كمبود !
	صبر مي بايد و امٌيد و توكٌل ، با دوست
	دوستي چهره ي غم را ز بزرگان بزدود
	«يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
	آنكه يوسف به زر ناسره بفروخته بود »(4)
	
 حكيم عمر خيٌام نيشابوري : زكجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
	
 روز تولٌد شاعر اين شعر است . سال 1324
	
 شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي
	
 خواجه شمس الدين محمد حافظ شيرازي
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1390/12/1   در ساعت   :    8:19:53
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
921
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.