ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کودک عشق


مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلام :



تیر بر افق دوان و کمان ایستاده بود



در تاب و تب زمین و زمان ایستاده بود



خورشید سرد بود و عرق داشت بر جبین



تا چاره ای کند نگران ایستاده بود



بر سوی کودکی به بر باب پیر خود



هر سو اجل برفت و امان ایستاده بود



خاموش تا که ناله ی جانسوز نی کند



از گرگ حمله بود و شبان ایستاده بود



لبیک گو شود چو به هل من معین دوست



از پا نشاند مرگ و توان ایستاده بود



ناگه رسید تیر و دگر بر هدف نشست



من  مانده ام پدر به چه سان ایستاده بود ؟



غرق عزا و ندبه شده یکسره حرم



مادر ولی گرفته زبان ایستاده بود ...


کلمات کلیدی این مطلب :  کودک ، عشق ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/29 در ساعت : 15:58:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  913


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/11/29 در ساعت : 17:0:57
سلام و عرض ارادت
آیینی پرشور و دلپذیری بود ، دست مریزاد و برقرار باشید
--------------------------------------------------------------
از مصطفی : ممنون از لطفتون .
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/11/30 در ساعت : 1:30:55
سلام آقا مصطفی بزرگوار
سروده آئینی زیبا وتأثیر گذاری بود .دست مریزاد

سربلندباشید
----------------------------------------------------
از مصطفی : ممنون و متشکر از لطفتان .
موفق باشید .
عباس خوش عمل کاشانی
1390/11/29 در ساعت : 20:12:42
با سلام .فرزند عزیز.دریک نگاه کلی می شود گفت شعرت اسطقس دار است و نوید دهنده ی آینده ای بهنر از امروز برای تو وشعرهایت.واما اگر بخواهم به بررسی سطحی بپردازم بایدبگویم:اولین مصراع دربیت مطلع از حیث وزنی دچار لغزشی جزیی است:تیر بر افق ...در تقطیع مصراع حرف«ر»زاید می نماید و باید برای این نقص کوچک فکری بکنی.در بیتی که مصراع دومش این است:من مانده ام پدر به چه سان ایستاده بود.توجه داشته باشید که پدر در اینجا امام معصوم علیه السلام است.از مصراع نعوذبالله بوی حیرت همراه با شماتت شاعر به مشام می رسد که این به هیچ وجه درست نیست و وهن مقام منیع امامت و ولایت است.مثل این است که بگویی:من مانده بودم که چه دلی داشت که این همه مصیبت را دید و تاب آورد.خوب.این را شما در باره ی امامی می گویی که کاینات سر تعظیم بر پای مبارکش فرو می آورد...علی ای حال این سروده اسطقس دار ویرایشی پسنده و بسنده می خواخهد که در توان تو هست....باقی بقایت.
-------------------------------------------------------------------
از مصطفی : بسیار ممنون از اینکه حقیر را لایق اظهار نظر بلندتان دانسته اید .
در مورد وزن بیت اول حق با شماست اما به نظر بنده در مورد اشکال دومتان منظور از "من مانده ام پدر به چه سان ایستاده بود" منظور حقیر حیرت نبود بلکه گران بودن مصیبت بود . اگرچه ممکن است در مقام بیان دچار لغزش شده باشم .
باز هم ممنون ازینکه زمان گذاشتید .
امیدوارم فضای نقد در سایت با وارد شدن امثالتان بیشتر از پیش خود نمایی کند .
سربلند باشید .

محمد توحیدی چافی
1390/11/29 در ساعت : 17:15:36
سلام...حس غريبي داشت اين شعر محكم تان!
-----------------------------------------------------
از مصطفی : ممنون و متشکر .
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/11/29 در ساعت : 18:50:35
ممنون شعر استواری بود اجرتان با صاحب شعر
-----------------------------------------------------
متشکر و ممنون از شما .
بازدید امروز : 1,355 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,222,562
logo-samandehi