ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بچه های لشگر ما.


 



  



خرداد 1375



(تقدیم به فراموش شدگان  لشگر 31 عاشورا)



 



روزها پشت سر هم می روند



لحظه های شادی و غم می روند



عمر ما سرشارِ از این لحظه هاست



نوبت ما، در صفی بی انتهاست



حیفِ این روز و شب و این زندگی



شرم می آید ز ما شرمندگی



در پس این زندگی آیینه هاست



یعنی ای مردم! خدا مهمان ماست



یعنی اینک مانده ای در بندِ نان



یعنی اینک امتحان است، امتحان



باز باید یادِ آن دوران نمود



یادِ دورانِ پر ازخوبان نمود



یاد داری چهچه رگبار را؟



دستهای جعفر طیّار را؟



خاطراتِ جبهه ها، یادت که هست



شور و شوق بچه ها، یادت که هست



بچه های لشکر بدر و حُنین



عاشقان لحظه های یا حسین



جمعِ خوبان بود و محفل ، جبهه ها



مست، ساقی، میکده، رقص سماء



نور شفاف منوّر را ببین



صورت ماه پیمبر را ببین



در خشابش سوره شمس الضحی



رمز بی سیمش، علی موسی الرضا



دانه ی تسبیح، اشک چشم او



معنیِ الواقعه در خشم او 



....



رمز بی سیم خدا! حاجی کجا؟



قهرمان جبهه ها! حاجی کجا؟



جیره ی  جنگی، فقط یک یا علی



اوج دلتنگی، فقط یک یا علی



وعده ی ما، پای میدان عمل



موعد ما ، حی علی خیر العمل



یادتان باشد که با هم می رویم



سوی معبود دو عالم می رویم



تکفر گردان سجادم هنوز



پیک سرخِ تیم امدادم هنوز



ساکن شهری به رنگ آبیم



آشنا با لحظه بی خوابیم



رفته از یادت مگر آن لحظه ها؟!



دوشکاچی ، سرد و خاموشی چرا !



همنشین سنگرم، یادش بخیر



آن رفیق بی سرم، یادش بخیر



گوشه ی سنگر ز پا افتاده بود



چون غزل، خمپاره بر جان خوانده بود



پیکر بی سر، به روی خون و خاک



نیست حتی یک نشانی از پلاک



یادگار از او فقط یک چفیه ماند



رد پایش روی خط ، یک چفیه ماند



درپسِ این چفیه، معنایی جداست



این نشانی از تمام بچه هاست



ای حضور عشق تکفیرم مکن



با نگاه خویش، دلگیرم مکن



 ای عروج سرخ من جا مانده ام



ای هوای جبهه ، تنها مانده ام.


کلمات کلیدی این مطلب :  بچه ، های ، لشگر ، ما. ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/26 در ساعت : 14:47:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  1036


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محسن رضوی
1390/11/26 در ساعت : 22:1:1
خصوصی
درود! عضویت شما را در انجمن مجازی شاعران ایران خوش آمد می گوییم.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/11/27 در ساعت : 14:43:27
الهی که همیشه همین ردای دوست داشتنی بر اندام ادبیتان، به همین زیبائی بدرخشد.
این که دعوا نداره، استاد دوست داشتنی من.
نظر خصوصیتان را از این باب به معرض دید گذاشتم که همگان ببینند من دارم از چشمه های زلالی ، می نوشم تا برایم و برایتان ان یکادی بخوانند و گرنه نیاز به تاکید نیست که قصد و نیتی جز خیر نداشتم.
در مورد ایضاح حقیر و راهنمائی جنابعالی، در کلام عرب ، حیّ به سکون یاء آخر ، هر چند التقاء ساکنین است اما به معنای دستور آماده باشد است ، و به همین دلیل در اذان نیز دستور داده می شود که آماده شوید برای نماز. اما چرا آخرش مفتوح شده، بدلیل قاعده (( اذا التقطا اسکانین، حُرک بالفتح)) بدلیل اخف بودن فتحه می باشد. معنای این عرضم این است که صحیح فعل امر ((حی)) از باب تفعیل و بر وزن فعّل (( حیّییَ)) می باشد. لذا به نظر من، گفتن حی ( بدون تشدید یاء) صحیح است.
حال اگر به لحاظ بلاغت ثقیل است، بفرمائید ، عوض کنم. منظورم این است که به لحاظ نحو عرب، این کاربرد صحیح است ولی اگر به لحاظ فن بلاغت ، ثقیل باشد، گردن بنده بسیار نازکتر از مو بوده و بضاعت دفاع از نوشته ام بسیار کم.
پاینده باشید.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/11/26 در ساعت : 20:26:53
سلام بر جناب دلخوش مهربان و صمیمی
دلشوره هایتان را در این مثنوی شیرین و دلنشین خواندم و لحظاتی گام در کام شما نهادم
و دلم را با دل شما همسو کردم ، دست مریزاد و سرشار از سربلندی باشید


خصوصی :
در این مصراع < موعد ما ، حی علی خیر العمل > به نظر می رسد " ما " زیاد است هم در معنا به آن نیاز ندارید هم در لفظ بنا بر این بهتر است آن را بدون ما داشته باشید تا در وزن تأثیر منفی نگذارد ، به این صورت : ====> ( موعد ِ حی علی خیر العمل )
خیر پیش
///////////////
استاد نجوای عزیز
ممنون از لطف همیشگی و همراهی کریمانه تان.
در خصوص نظر گرانسنگتان، لازم به ایضاح است که خوانش بنده از این مصراع به صورت زیر می باشد
moede ma hay alaa khayirel amal
یعنی کلمه (حی) بدون تشدید بوده و به صورت سکون خوانده می شود. در این صورت به نظر می رسد کلمه (ما) لازم است. لطفا بار دیگر راهنمائیم فرمائید.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 11 روز و 23 ساعت و 53 دقیقه و 27 ثانیه است همراه شماییم 455759607.050 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 1,382 | بازدید دیروز : 14,305 | بازدید کل : 123,447,669
logo-samandehi