از تنبلی ست شاید ...
از تنبلی ست شاید حال غزل ندارم
از اینکه گاه گاهی سر به سرت گذارم
آن دست های کوچک نبض دلم که گیرند
پرسم که دوست داری؟
گوئی که دوست دارم
شعر جدید خود را کلمه به کلمه خوانی
تا از ردیف چشمت من چشم بر ندارم
زیبا تر از نگاهت شعری شنیده ای تو ؟
بس کن وحید
اما من دست بر ندارم
دردی ست در دل من با هم که می نشینیم
این درد مختصر را هم وا نمی گذارم
سر روی شانه من آرام می گذاری
سر روی شا نه هایت آرام می گذارم
دیگر چه اشتیاقی در من به شعر ...با تو
از تنبلی ست شاید حال غزل ندارم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/26 در ساعت : 12:19:27
| تعداد مشاهده این شعر :
3453
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.