پرز گل های پونه بر گونه،عطر بابونه در تنت داری
مثل من چند مور دیوانه زیر آوار خرمنت داری؟؟؟؟
چشم هایت دو گرگ سرگردان ، بازوانت دو مادیان سفید
گله ی رام گوره خر ها را در سراشیب گردنت داری
پیرهن های چین و واچینت دور اردیبهشت می گردند
دشت های وسیع نرگس را روی شیراز دامنت داری
گرچه ما پاره های هم هستیم سالها دور مانده ایم از هم
آه ای پاره ی تنم آیا خبر از پاره ی تنت داری؟؟؟؟
سال ها خاک زیر پای توام ،هم هواخواه وهم هوای توام
شاه بانوی بانوان جهان هیچ عشقی به میهنت داری؟؟؟؟
بعد یک عمر دلبری کردن ، باغ ها را صنوبری کردن
چه دلیلی قشنگتر از من وقت توجیه بودنت داری؟؟؟؟
من خدا نیستم ولی امشب از نگاه تو ساده می خوانم
در بهشت نجیب آغوشم باز هم قصد شیطنت داری.....
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:11:15
| تعداد مشاهده این شعر :
1172
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.