به روی شاخه ای من لانه ام بود
تمام سالها آن خانه ام بود
نسیمی آمدو از جای کندش
دلم در گوشه ویرانه ام بود
زلزله
دیشب که آمد زلزله خانه خرابم کرد و رفت
با این دل مجنون من نقش بر آبم کردو رفت
از سقف دل خون میچکد آرید قدح از بهر او
در زیر آوار غمم دردم خوابم کردو رفت
غزل
غزل باور کن این دردم که دردم داده او دردم
منم در وادی عشقش همان سائل که شبگردم
همه راز و نیاز من بود هر شب سر کویش
خزانی گر شوم زین پس چه غم پائیزم و زردم
کلمات کلیدی این مطلب :
لانه ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/25 در ساعت : 11:36:42
| تعداد مشاهده این شعر :
825
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.