عاشقم، عشق من خدای من است
دل من عرش دلربای من است
من ادا فهم شاهد هنرم
جلوه های وی از برای من است
نیک و بد را برهنه تر نگرد
چشم جانی که آشنای من است
صوت بال فرشته نیست چنین
گوش کن، گوش کن؛ صدای من است
خیزد از دل به دل نشیند و بس
آرزو بال ناله های من است
فکر اهریمنی غبار رهم
هوس دوزخی بلای من است
لیک نازم به عشق و پاکی عشق
که درین ورطه رهنمای من است
دل و جان در ادای خدمت او
هر دو همکار با وفای من است
چرخ؛ بگذر ز فکر بندگییم
که اسیران تو سوای من است
سر تسلیم نه به پای دلم
که بقای تو در بقای من است
بارق شفیعی
کابل
۲/١۰/١۳۴١
کلمات کلیدی این مطلب :
خدای ،
من ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/23 در ساعت : 20:36:4
| تعداد مشاهده این شعر :
1189
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.