ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عبور ::


 



روزی که خیالِ تو وعشق ات به سرم زد

چون صاعقه تیری به سرانجامِ پرم زد

یک عمر دویدم که به جایی نرسم. عشق-

چون سیل بر آن ما حَصَلِ مختصرم زد

هر فاجعه ای را که رقم خورد، نپرسید!

دیوانه شدم. داد فریبم. به سرم زد.

در حیرتم از حکمت آن چشم، چگونه

بی فلسفه بر ذهنیتِ دربه درم زد؟

از گوشه ی تنهاییِ بی حادثه بردم

در درّه ی شعله ورِ پُر از خطرم زد

ð



باید پس از این، بی تو بمانم؛ که بمانم

باید که گذشت از همه، یک سر به حرم زد



 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  عبور ، :: ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/20 در ساعت : 0:26:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  1000


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/11/20 در ساعت : 23:54:19
سلام و عرض ارادت
دلنشین بود و چیزی برای گفتن داشت ، برقرار باشید
------------------------
علیک سلام
سپاس گزارم.
یا حق
علی سعادتخانی
1390/11/20 در ساعت : 10:8:7
غزل خوبی بود میثم گرامی، گرچه اعتقاد دارم بهتر از این هم می توانست باشد، شعر شروع خوبی دارد که با اندکی توجه در مصراع دوم آن روانتر هم می تواند باشد
روزی که خیالِ تو وعشق ات به سرم زد
چون صاعقه، آن تیر رسید و به پرم زد

((چون صاعقه تیری به سرانجام پرم زد))
بیت دوم و سوم خوب است در بیت چهارم باز هم مصراع دوم آن روانتر نیست آنجا که می گوئید"چه شد که"
در حیرتم از حکمت آن چشم، چه شد که
بی فلسفه بر ذهنیتِ دربه درم زد
که به نظرم اگر به جای "چه شد که "از ((چگونه))استفاده شود سلیس تر خوانده خواهد شد.
بیت پنجم ارتباط عمودی قوی ندارد و به نظرم مقداری ضعف تالیف نیز دارد که ویرایش مجدد را می طلبد
و بیت آخر نیز به عنوان حسن ختام غزل باید و می تواند بهتر از این باشد .
خوشحالم غزلی دیگر از دوست شاعرم خواندم .
با احترام:سعادتخانی
---------------------------------
سلام گرامی؛
کاملا درست فرمودید.
آن دو مورد را اصلاح کردم...
خسته بودم جناب سعادتخانی.
نوشتم و گذاشتم روی وب...
سپاس از لطف تان.
صادق رحمانی
1390/11/20 در ساعت : 15:3:19
در حیرتم از حکمت آن چشم، چگونه

بی فلسفه بر ذهنیتِ دربه درم زد؟

زیبا بود.
------------------------
سپاس گزارم
یا حق
رضا کرمی
1390/11/20 در ساعت : 20:21:30
درود بر میثم عزیز....همیشه کارهایت را دوست دارم سرسری نمی نویسی .. واغلب رد درد را در سروده هایت می توان دید
-----------------
سلام جناب کرمی عزیز
شما لطف دارید.
حق نگه دارتان
بازدید امروز : 51,942 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,216,253
logo-samandehi