غزل خوبی بود میثم گرامی، گرچه اعتقاد دارم بهتر از این هم می توانست باشد، شعر شروع خوبی دارد که با اندکی توجه در مصراع دوم آن روانتر هم می تواند باشد
روزی که خیالِ تو وعشق ات به سرم زد
چون صاعقه، آن تیر رسید و به پرم زد
((چون صاعقه تیری به سرانجام پرم زد))
بیت دوم و سوم خوب است در بیت چهارم باز هم مصراع دوم آن روانتر نیست آنجا که می گوئید"چه شد که"
در حیرتم از حکمت آن چشم، چه شد که
بی فلسفه بر ذهنیتِ دربه درم زد
که به نظرم اگر به جای "چه شد که "از ((چگونه))استفاده شود سلیس تر خوانده خواهد شد.
بیت پنجم ارتباط عمودی قوی ندارد و به نظرم مقداری ضعف تالیف نیز دارد که ویرایش مجدد را می طلبد
و بیت آخر نیز به عنوان حسن ختام غزل باید و می تواند بهتر از این باشد .
خوشحالم غزلی دیگر از دوست شاعرم خواندم .
با احترام:سعادتخانی
---------------------------------
سلام گرامی؛
کاملا درست فرمودید.
آن دو مورد را اصلاح کردم...
خسته بودم جناب سعادتخانی.
نوشتم و گذاشتم روی وب...
سپاس از لطف تان.