چهارشاعربزرگ قرن نوزدهم فرانسه عبارتنداز:نروال،بودلر،رمبوومالارمه.البته دراین میان شاعران معروف دیگری هم مثل آلبرکاموا،آپولی نر،لوپی آراگون،الوار و...مطرح اند.جرقه های شعرنوگرای فرانسه درقرن 19زده شد وپس ازآن مکاتب شعری مختلفی گاه درکنارهم وگاه به ترتیب زمانی به وجودآمدندکه شعرفرانسه رادگرگون کردند.نکته قابل توجه تاثیرشاعران ایرانی مثل حافظ ،سعدی ومولوی برشاعران نوگرای فرانسوی است،البته فراموش نکنیم که شاعران بزرگ ایران هم مثل نیما،شاملووتوللی ازشاعران فرانسوی تاثیرات بسیاری پذیرفته اند.دراین موردبحث های تطبیقی فراوانی می توان ارائه داد که درآینده به آنها خواهم پرداخت.
	از"گیوم آپولی نر"،Guillaume Apollinaire(1918-1880)،پیشروسوررئالیسم ،دوشعرهمراه باترجمه ی فارسی آنهامی خوانیم
	 
	1)
	Douces figures pojgnardees 
	Cheres levres  fleurles
	Mia
	Mareye
	Yette
	Lorie
	Annhe
	Et toi
	Marie
	Ou etes
	Vous o
	Jeunes
	Glles
	Mais
	Pres dun
	Jet deau gui
	Pleure et gui prie
	Ctte colombe sextasie
	 
	"کبوترزخم خورده"
	ای چهره های نرم چاقو خورده
	ای لب های عزیز وشکوفا
	میا
	ماره
	یی یت
	لوری
	آنی
	وتو
	ماری
	ای دخترها کجایید!؟
	شاید
	نزدیک فواره ای
	که دست به دعا می گرید
	کبوتردرجذبه فرو می رود.
	2)
	 
	Tous les souvenirs de naguere
	Omes amis parties en guerre jaillissent vers le firmament
	Et vos regards en leau dormant
	Meurent melanco liguement
	Ou sont ils brague et max Jacob 
	Derain aux yeux gris commelaobe 
	Ou sont raynal bhlly dalize
	Don’t les noms se melano olisent
	Comme des pas dans une eglise
	Ou est cremnitz guisengagea
	Peut etteils mortsdeja 
	De souvenirs mon ameest pleine
	Leget deau pleure sur ma peine 
	Ceux gui sont parths a la guerre av nobd se batten maintenant
	 Le soir tombe osanglante met
	Jardins ou saigne abondamment le laurier rose fleur guerriere
	 
	"فواره"
	تمام گذشته های به یاد ماندنی 
	رفقایی که به جنگ رفتند
	می پرند به سوی کهکشان
	وچشمان شما به آهستگی
	اندوهگین می میرد
	کجا هستند"براک"و"ماکس ژاکوب"
	"دورن"با چشم های همجون سپیده دمان
	کجا هستند"رنال""بی یی"و"دالیز"
	که نام آنها چون گامی در کلیسا اندوه می ریزد
	کجاست"کرم نیتس"که داوطلبانه رفت
	شاید آنها مرده اند
	روح من از یاد آنها لبریز است
	وفواره برای اندوه من می گرید
	انها که به جنگ رفتند
	اینک در کجا می جنگند
	شب می آید ای دریای خونین
	وگل رز دز آن خون می چکاند.