*** حرف ً ی ً ****
ما را به دل نباشد ،غیر از تو مدّعائی
هر جا روم تو ببینم، یا بشنوم صدائی
دنیا اگر چه دارد زیبا رخ و صنم بَر
هرگز در آن نبینم غیر از رُخت هوائی
اسباب زندگانی ،باشد مرا میسـّر
لیکن مرا خوش آید، در محضرت گدائی
از آنکه با تو باشم عیش تمام دارم
بی تو جهان نباشد، در نزدم اعتنــائی
بنمُای روی ِزیبا ،ای دلبر ِفریبا
تا وارهانم از خود رنج و غــم وبلائـــی
با جلوۀ غزالی ،با ابروی هلالی
دل میبری زعشـّــاق ،هر جا به دیده آئی
مشکن دل ًِ سعیدت ً با آه ِ آتشینش
کن سعی تا مبــادا، برعهد خود نپــــائــی
بشکست اگردل ِمن ،جانم فدای ِچشمت
سالم بمان خـُم می ،گر بشکند سبوئی
سیّـــــــد احمـــد رضــــا زاده (سعید)
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/17 در ساعت : 16:6:52
| تعداد مشاهده این شعر :
977
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.