دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

نقش خیال ۱

درودها! دیشب دلم دوباره پر از التهاب بود وقتی که آفتابِ جهانتا، خواب بود غرقِ حضورِ گرمِ تو در عالمِ خیال در جای جایِ سینهء من، انقلاب بود در خلوتی که بوی جوانی گرفته بود حرف از سبو و ساغر و جام و شراب بود چشمِ تو مستِ دخترِ رَز بود و حالِ من از حالتِ نگاهِ خرابت، خراب بود موی تو بود و "دستِ نوازشگرِ نسیم" من بودم و دلی که پر از پیچ و تاب بود در آرزوی لمسِ تنت می گداختم افسوس باز خواهشِ من، بی جواب بود تکرارِ خاطراتِ غم آلودِ زندگی جنگِ من و رقیب و تو و انتخاب بود یک عمر بی قراری و یک عمر دوریَت از عشقِ تو هر آن چه کشیدم، عذاب بود صبح آمد و ستارهء بختم به خواب رفت وقتی که تازه موقعِ حرفِ حساب بود! طفلِ یتیمِ این غزل آن وقت زاده شد شعری که واژه واژهء آن، یک کتاب بود در بسترم نشسته ام و فکر می کنم آیا تمامِ آن چه که دیدم، به خواب بود؟ محمدعلي سليماني مقدم ۳۰-۰۱-۱۳۹۸

---

---

   تاریخ ارسال  :   1399/3/3 در ساعت : 13:7:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  69

---

---