ای بازتاب جلوه ی ذات خدا حسن
وی آفتاب روشن برج ولا حسن
ممدوح جبرییل و جگرگوشه ی نبی
محبوب مرتضی گل خیرالنسا حسن
نور رخ تو شمس طریق هدایت است
لعل لب تو چشمه ی آب بقا حسن
خاک رهت که مهر سجود ملایک است
اهل زمین به دیده کند توتیا حسن
تنها نه ای به قاطبه ی انس مقتدا
جن و ملک گزیده تو را پیشوا حسن
بعد از علی سفینه ی توحبد را تویی
در بحر بیکران ولا ناخدا حسن
در زمزم ولای تو کردیم شستشو
ای مروه راشکوه وصفا را صفا حسن
صلحت زمینه ساز قیام حسین شد
کافشا نمود توطیه ی خصم را حسن
دانشوران درس جهاد تو بوده اند
شیراوژنان واقعه ی کربلا حسن
ای سبط اکبری که نظیر تو را ندید
تاریخ در سراسر ام القری حسن
جمهور ناس را که به قدر تو واقفند
باب المراد هستی و مشکل گشاحسن
ای ریزه خوار خوان عطای علوم تو
خاصان بزم علم شه هل اتی حسن
بیگانه با محمد و آل محمد است
با حق نیافت هرکه تو راآشناحسن
ای قهرمان حلم و شکیبایی وخلوص
وی ناسزا شنیده و گفته سزا حسن
بر سر در حدایق جنت نوشته اند
نیکو حسن گزیده حسن مجتبی حسن
تسنیم جرعه نوش سبوی صفای توست
وانگاه تشنه کشته ی زهر جفا حسن
تا جایگاه پیکر پاک توشد بقیع
دارالسلام آمد و بیت الشفا حسن
ماراکه دل به مهرتودرسینه می تپد
دریاب در گذرگه ایام یا حسن
ایمن ز اضطراب قیام قیامتیم
داریم چون تو شافع روزجزا حسن
روزیکه«خوش عمل»به حقیقت تراشناخت
نام تو کرد زیور ذکر و دعا حسن.