( تب ِ لاله )
می جوشم از بهـار ، تمنـای لالـه ام
در دست ِ دشت ، شعله ی گل را پیاله ام
از دودمان ِ سوخته جانان ِ عالمم
اندیشه را نواده و دل را سلاله ام
شرم ِ شقایقم زده بر گونه های دشت
در دره های درد ، هیاهوی ناله ام
من نیست آنچه می گذرد از نگاه تو
بر گرد ِ شمع ِ آخته ، خورشید ِ هاله ام
اشکم فرو چکیده به گلبرگ ِ گونه ها
بر برگ ِ گل طراوت ِ تبدار ِ ژاله ام
عطر ِ نسیم ِ خرمن ِ گلهای چیده ام
در تـُـنگ ِ تـَـنگ ِ غنچه شمیم ِ کـُلاله ام
با قند و گل دوباره غزل ساختم مگر
نوشین لبی دهد لب قندی حواله ام
محمد روحانی ( نجوا کاشانی )
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/27 در ساعت : 17:32:11
| تعداد مشاهده این شعر :
1658
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.