از ساحران شفا مطلب، از دشمنان وفا
	قانون خلقت است نباشد در آن خطا
	هر چیز در طبیعت خود سیر می کند
	خرچنگ در سواحل و قُمری به شاخه ها
	فرق میان زیر و زِبَر تنها به نقطه ای است
	یعنی که نقطه ای بکند قلبِ ماجرا
	گاهی برای آنکه گلی زندگی کند
	باید که شاخه های کنارش شود فدا
	تلفیق سرد و گرم زمانه کنایه ای است
	از اجتماع خوب و بد و زشتِ لحظه ها
	باید که ساخت با همه ی زشتهای آن
	باید گداخت در عطش دیدن خدا
	بعد از تمام حادثه ها در مسیر عشق
	در لحظه ی رسیدن درمان به مبتلا
	دیوانه تا به منزل لیلی رسید ، گفت
	من فارغم ز لیلی و گردیده ام رها !
	راه وصال می گذرد از مسیر هجر
	پایان شام هجر بود نوبت لقا
	تنها برای طی طریقت ، صبور باش
	شرط است در طریقت عرفان، شوی رضا
	هر آن چه خواست ، عین دوای مسلم است
	اَمّن یُجیب رمز رسیدن به هَل عطا
 
کلمات کلیدی این مطلب : 
دیدن  ،  
خدا  ،  
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1390/10/25   در ساعت   :    15:41:39
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1037
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.