ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



وفات کرونا ( قسمت دوّم )
ادامه شعر وفات کرونا (قسمت دوّم )
 
 
کرونا یعنی یه چیزی کم داریم
 
که طول زندگی همش غم داریم
 
 
کرونا یعنی انجماد خوبی
 
احساسمون نگشته لای روبی
 
 
بیدار شدم ، دیدم که بارون میاد
 
از دل خورشید همش خون میاد
 
 
نه میوه ، نه شیرینی و نه خنده ای
 
نزد خدا باز نبود بنده ای
 
 
دارو و درمان و دوا به راه بود
 
شهر پُر از اندوه و اشک و آه بود
 
 
رسانه ها منبع وحشت و ترس
 
کسی نمی گرفت از بلا ، درس
 
 
یه عدّه دنبال لطیفه ساختن
 
یه عدّه جفت پوچ ، به دنیا باختن
 
 
دیدم بابام یه گوشه ای نشسته
 
به قدر کهکشون دلش شکسته
 
 
کام می گرفت یه جوری از سیگارش
 
انگاری جز غم نشده نثارش
 
 
بی صدا رفتم کنارش نشستم
 
یه جوری که نبینه اونجا هستم
 
 
سرش رو چرخوند و منو نگاه کرد
 
تو اوج غم ، لبشو به خنده وا کرد
 
 
گفت : که گور پدر کرونا
 
منو بغل کرد و خدا خدا کرد
 
 
گفتم که روز مرد مبارکت باد
 
گفت : ز نامردی مرد ، بیداد
 
 
اگر چه مُردیم از خوشی و خنده
 
زندگی مون به تار مویی بنده
 
 
دل خوش از آنیم که این تار مو
 
پاره نمی شه اَندر این هیاهو
 
 
پاره نمی شه تا که راحت بشیم
 
از این همه ماتم و غم رها شیم
 
 
پس چی میگن اشرف مخلوقاتیم ؟
 
سرور بی بدیل کایناتیم
 
 
قدرت مطلق توی این جهانیم
 
قسمتی از خداوند نهانیم
 
 
پس چی میگن زندگی اجباری نیست
 
تا ما نخوایم ، شادی یا بیماری نیست
 
 
گفته بودن هر چی بخوایم همونه
 
اینجا که گوشت ، لای استخونه
 
 
همش یه چشممون خونه یه چشم اشک
 
طلوعمون اجباری ، مرگمون کشک
 
 
یه روز سیل میاد ، یه روز زلزله
 
یه روز کرونا می کنه ولوله
 
 
یه عمره تو حسرت و آه و ایکاش
 
اسیر یک تراژدی اوباش
 
 
گفتن که صبر کن ، به خدا جور می شه
 
کردم نشد ، به اون خدا نمی شه
 
 
کرونا هم تموم میشه یه روزی
 
ما می مونیم با آه سینه سوزی
 
 
خدای لایزال کُون و هستی
 
عزیزی که کنارمون نشستی
 
 
یا ، یادمون بده زندگی کردن
 
یا بچشون مزّه ناب مُردن
 
 
 
پایان .....سروده حادثه
کلمات کلیدی این مطلب :  علی احمدی ، بابک حادثه ، وفات کرونا ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1398/12/20 در ساعت : 13:28:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  113


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 11,592 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,970,192
logo-samandehi