ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



همه کاره!


گاه  از  مجنون    سراییدم      گه   از    لیلا نوشتم



شعر  نامفهوم     گفتم     نثر       بی   معنا نوشتم



مطلب  اهل   قلم   را  زان    خود   دانستم       اما



دست و پا   بشکسته های  خویش بی  امضا نوشتم



گاه  در  تکذیب  این  مبحث  به  آن   طولا   گشودم



گاه  در  تصدیق  آن  مطلب  به این   پهنا   نوشتم



گه   سکندر   را  بکندم   ریش  و سبلت ازسرکین



گاه   از    جام   جم   و   موروثه ی  دارا  نوشتم



تا  که  در  تاریخ  ماند  نام    جاویدان        بنده



فخر   بر    آبا     نمودم  پند   بر    ابنا    نوشتم



دیو  را   گاهی   ملک کردم  خطاب از ناگزیری



دشمنانش  را   ملامت  نامه    بی   پروا  نوشتم



تا   بیاضی  را  فراهم    آورم بی مثل و مانند



شرح  حال  این  و آن  از کیش  تا  کسما نوشتم



تا  که  تنها  خویش  را  مطرح کنم درجمع اوباش



فکرها  را  کشتم  و  بسیار  از    تن ها  نوشتم



تا  کنم  بی  مایگان را  شاد  در دوران  ماضی



طنز  را  مخدوش  کردم  هزل را  والا   نوشتم



دیگران  در  صدر مطبوعات  نا  جایم   نگیرند



ترهاتی   بر  سر  هم  کردم  و  بی   جا  نوشتم



دیگران  گوی سعادت  از  میان بردند و  بنده



چشمهایم  کور  شد از بسکه خواندم  یا  نوشتم



الغرض در   سنگلاخ  زندگی   «شاطر حسینا»



بسکه  افتادم  یکی  شد  سرنوشت و   پانوشتم !



*توجه:به دلیل اشکال فنی که گهگاه گریبانگیر دفتر شعر ارادتمند می شود و خلاصی ازآن از طرف خودم میسورنیست مابین وجه شعر و بخش نظرات فاصله

 می افتد.لذا عزیزانی که مایل به ارایه ی نظرند به قاعده ی یک وجب به پایین تشریف ببرند و نظر شریفشان را اعمال فرمایند.نعوذ بالله من زلل...



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 



 


کلمات کلیدی این مطلب :  همه ، کاره! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/19 در ساعت : 22:22:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1187


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/10/19 در ساعت : 23:36:41
سلام بر استاد عزیز و ارجمند جناب خوش عمل
هی زدم من دست و پا در ژرف دریای نوشتن
دست هر جا خسته شد دلشوره را با پا نوشتم
چون ندیدم آب از بهر شناکردن ، دلم را
با خیالی شاد کردم ، قطره را دریا نوشتم
دستتان درست ، طنز فاخر ، گرانمایه و پر محتوایی ست که به دل می نشیند بسیار ،
مانا و سربلند باشید

************************
شاعران شهر کاشان را ارادتمندم اما
«دوستت دارم»فقط در دفتر «نجوا»نوشتم

از حضور استاد عزیز و نوازششان مشعوف و سپاسگزارم.
ابراهیم حاج محمدی
1390/10/20 در ساعت : 7:37:24
سلام جناب خوش عمل عزیز
آنچه آقای یاری فرموده اند به هیچ وجه گزاف نیست و قیاس مع الفارق هم نیست . همینجور است استاد . طنزهای فاخر و دلنشین شما کام جان ما را سرشار از حلاوت می کند . لذت بردم و استفاده کردم .
*********************
وقتی که استاد سخن اینگونه فرمایش بفرمایند آدم خوف می کند و باید حسابی حواسش جمع باشد...
صادق رحمانی
1390/10/20 در ساعت : 9:58:46
استاد. در طنز دست توانایی دارید . خواندنش در این صبح ، دل انگیز بود.

*************************
استاد فرهیخته. از نوازشتان ممنونم.همه ی صبحها-ایضا عصرها-یتان دل انگیز باد.
حسین شاه محمدی
1390/10/19 در ساعت : 23:56:44
سلام دوست عزیز !

باسپاس از لطف ومهربانی شما .

از سروده ی زیبایتان حظ بردم ............ دست مریزاد .

ماناباشید .

********
سپاسگزارم ای دوست.
احمدرضا قدیریان
1390/10/20 در ساعت : 23:30:51
چون میسر نیست آن بالا نظر را درج کردن
من نظر را یک وجب پایین تر از آنجا نوشتم!!
ببخشید. حس طنز شعرتان بخوبی منتقل شد و بیت بالا را به وجود آورد وگرنه ما کجا و شما کجا؟!
برقرار باشید. ضمنا از حسن ظنتان در باب آخرین رباعی ها بی نهایت ممنونم.

***********************
استاد بزرگوار.از نوازشتان مبتهج و سپاسگزارم.
محسن یاری
1390/10/20 در ساعت : 0:24:55
سلام استاد بیت بیتش زیبا بود . این سخن بنده را حمل بر تعارف نکنید . که مانند مرحوم اخوانید که در یک روز زیباترین شعر نو پارسی را رقم می زد بعد از ظهرش قصیده ای را به زیبایی تمام می سرود. باور کنید ناخودآگاه به یاد ایشان و کتاب (( تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم )) ش افتادم . سپاس .

*******************
محسن جان یاری عزیز. قبل از سپاسگزاری و بوسه بر نوک موست خواستم عرض کنم:قیاس مع الفارق فرموده اید ....وحالا از اینکه به نوازش این کهل آمده اید ممنونم و دعاگو.
علی اشرفی راد
1390/10/20 در ساعت : 7:47:9
باسلام استاد خوش عمل بزرگوار
آنچه می توان درمورد شعر شماگفت آفرین به زبان فارسی واحسنت به عربی وساغ اولاسان
به لهجه آذری می باشد وبدون ریا وتعاریف روزمره واقعا عالی بود و عالی بود/موفق باشید.

****************
سلام بر شاعر ذواللسانین.از محبتی که به چاکر دارید ممنونم.مشتاق خواندن نفایس طبع بلندتان هستم.
مصطفی معارف
1390/10/20 در ساعت : 12:38:12
شعر زیبا و سراسر طنز شیخ الشاعران را
روی برگی سرخ از آلاله صحرا نوشتم
دست مریزادجناب استاد شعر روح بخشی بود و بر سر وجدمان آورد . خداوند شنا را پیوسته موجب ادخال سرور فی قلوب المومنین قرار دهد.
پایدار باشید.

**************************
بسیار ممنونم و مبتهج.البته شنا موجب تفریح روح آدمی است اما موجب ادخال سرور فی قلوب نیست!!!(در پرانتز بگویم فکر نکنید متوجه سهوالتایپ نشده ام.)
افشین تل لو
1390/10/20 در ساعت : 8:31:16
دست ارباب قلم در پیشگاهت رفته بالا
من که درویشی فقیرم پیش تو اما نوشتم
روزها ماندم به گلگشت غزلهای ظریفت
از خجالت پیش تو در ظلمت شبها نوشتم
بسیار زیبا وصمیمی سروده اید استاد...
کامکار وپایدار باشید.

*************************
شعرهای فاخر افشین تل لو را چو خواندم
هست احلی من عسل را ذیل آن خوانا نوشتم...
محمد وثوقی
1390/10/21 در ساعت : 0:20:16
سلام حضرت استاد خوش عمل بزرگوار
طنز تأمل برانگیزی است. در حد خودم بهره بردم و آموختم.
مستدام باشید.

************************
درود بر شما.نظرات فرهیخته ی دانایی چون شما همیشه چراغ راه من است.
علی‌رضا دل‌خوش
1390/10/20 در ساعت : 16:32:24
پیش شعر ناب باید پای تا سر گوش بودن
از سر آشفتگی این جمله را اما نوشتم...
استاد فرهیخته، روانی طبع و شیوایی کلامتان از چشم بد، به دور باد.

************************
هماره دلخوش باشی ان شاءالله.
مصطفی پورکریمی
1390/10/20 در ساعت : 0:42:4
سلام جناب استاد خوش عمل گرامی


مطلب اهل قلم را زان خود دانستم اما

دست و پا بشکسته های خویش بی امضا نوشتم

****************
شعر خود را گفتی و دکان ما را تخته کردی
دفترم را بستم و دستان خود بالا گرفتم

طدز زیبا و ارزشمند و قابل تحسینی بود استفاده ها کردم. موفق باشید.
*********************
با درود فراوان .از نوازشتان سپاسگزارم عزیز...ردیف «گرفتم»عالی را که دیدم و علی رغم ردیف «نوشتم»بنده بود یادم آمد از مرحوم گلشن کردستانی.در مراسم بزرگداشت سیدالشعراء امیری فیروز کوهی بودیم که مرحوم گلشن شعری در مدح آن حضرت با ردیف «ای امیر» می خواند.ناگهان در وسط شعر -که قصیده ای بود-ردیف «ای امیر» را سهوا به «ای وزیر»تغییر دادومن و احمد عزیزی و استاد مشفق کنار هم از خنده روده بر شده بودیم چون یادمان آمده بود از شعر هجویه ی ایرج میرزا برای یک وزیر که با همین ردیف بود.آخرش هم یکی از حضار با صدای بلند فریاد زد«ای امیر» استاد گلشن...وخنده ی ما به اوج رسید وقتی با این فریاد گلشن هاج و واج به طرف نگریست و بعد به تصور این که طرف اورا مورد تشویق قرار داده است تعظیمی کرد دست برسینه و شعرش را با تکرار ردیف«ای وزیر» ادامه داد..واقعا روزی بود بس خاطره انگیز...
سارا وفایی زاده
1390/10/20 در ساعت : 9:16:42
سلام استاد خوش عمل عزیز

بسیار زیبا و شیوا سرودید . لذت بردم از خوانش شعر زیبایتان.

مستدام باشید.




« استاد من این فاصله رو وجب گرفتم دقیقا دو وجب شد نه یه وجب حالا شاید هم دست های من کوچیکه :-) »

***********************
با سپاس فراوان....وجب داریم تا وجب. وجبهای سرکار علیه به قاعده ی انگشت سبابه ی کمین است از حیث درازا...حالا حساب کنید ببینید چطور می شود که اینطور می شود.
حمیدرضا اقبالدوست
1390/10/20 در ساعت : 21:37:3
پاینده باشید استاد زیبا سروده اید و از اینکه یادی از کسما هم کردید که ما(صومعه سرا) نزدیک است ممنونم / شاد باشید.

*****************************
با سلام و تشکر از محبتی که در حق من روا می دارید خوب است به این نکته اشاره شود که هنگام سرودن این بیت کسما نشان به یاد دوست فاضلم مرحوم استاد علی اکبر کسمایی بودم.سعادت یار من بود که در سالهای اولیه ی خدمت در روزنامه ی اطلاعات با آن فقید سعید آشنا و سپس دوست شوم.کسمایی فقید روزنامه نگاری موفق و روشن ضمیر بود.خدایش رحمت کناد.
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 5 ماه و 8 روز و 13 ساعت و 09 دقیقه و 54 ثانیه است همراه شماییم 455461794.803 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 5,349 | بازدید دیروز : 6,126 | بازدید کل : 123,417,527
logo-samandehi