
در دو چشمِ آسمان پروازِ پَرپَر ریختند
یکصد و هفتاد و نه بالِ کبوتر ریختند
شکلِ ققنوسی که در آتش نمیمیرد دلش
عشق را در بطنِ خاکستر مُقدَّر ریختند
تیرگی بود و هلالِ ماه و شُولایِ شب و
رویِ چادرمشکیِ دنیا مُنوَّر ریختند
زیرِ نبضِ اوّلین کوچِ پرستو از زمین
تیک تاکِ ساعتِ پروازِ آخر ریختند
راست میگوید کمالُالْمُلکِ نقاشیِ غم
نقشِ اشکم را به رویِ صحنِ دفتر ریختند
کم کم از بُهتی که میشُوید نگاهِ خیره را
درد را در سینهٔ محزونِ مادر ریختند
بعدِ استقبالِ درد از لشگرِ دلواپسی
خنده را ممنوع و در شهرِ مکدَّر ریختند
بی هوا بر قابِ عکسِ حجلهٔ پروانهها
بی اجازه، با اجازه، آهِ دیگر ریختند
سیدمحمدرضالاهیجی
تاریخ ارسال :
1398/10/22 در ساعت : 16:39:19
| تعداد مشاهده این شعر :
204
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.