مَردم، مَردم، مَردم، مُردم! با دستِ غم زمین خوردم
آخَر، آخَر، آخَر، آخِر، نگفت و رفت و افسردم
قبرم، قبری، قبری شدم، در خودِ بیخودِ خودم
مرگم، مرگم، مرگم، مرگم! نعشِ نقشی و پژمردم
صبری، صبری، صبری نداشت، تنها مرا، تنها گذاشت
آنکه، آنکه، آنکه نماند، دل بُرد و از غم دل بُردم
شکلم شکلِ شکلِ قفس، مِثلِ مِثلِ مِثلِ قفس
کمکم، کمکم، کمکم، کمکم، کم آوُرد و کم آوُردَم
خونم، خونم، خونم حلال، بر تو، بر تو امرِ محال
خودرا، دل را، جان را زلال، بر تیغِ تیزت سپُردم
حاشا، حاشا، حاشا کمی، حتّیٰ، حتّیٰ، حتّیٰ دمی
غیراز، غیراز، غیراز تورا، در دل شُمارم، بشمُرم
اصلاً، اصلاً بی او چه من؟ اصلاً، اصلاً بی او چه تن؟
مَردم، مُردم! مَردم، مُردم! با دستِ غم زمین خوردم
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سهگانی
مِثلِ آهو که گلو داده به لبخنـــدِ خطر
لحظـــهٔ لذّتِ دلواپسی و مرگ و سفـر
جایِ دندانِ تو ساعتمچیِ دستم شد
سیّدمحمّدرضالاهیجی
ـــــــــــــــــ
تُویِ خواب
رویِ لاکِ سنگپشتِ پیرِ در عذاب
با مداد رنگیِّ امید
صبحِ زود،رود میکشم!
با سلام، با درود
به خدا
به جهان
به زمینِ پاک،آسمانِ مهربان
زنده باد هر گُلِ کبود میکشم
تا دوباره لاکپشتِ پیر…
ـ اگرچه دیر
ـ اگرچه سیر از تولّدِ دوبارهٔ نَفَس
مرگ را رها
عشق را صدا کند
تا که از نو تویِ رودِ خوابِ من،
شنا کند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی