ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جستجو


 



در همان صبحی که انسان ها به دنیا آمدند



شانه ای لرزید، باران ها به دنیا آمدند



توی گلدان زمین انسان گلی دلتنگ بود



گل تبسم کرد ، گلدان ها به دنیا آمدند



گیسویی آشفت، اندوه غریبان تازه شد



شانه ای خم شد، پریشان ها به دنیا آمدند



بعد باران آمد و دنبال زلف ما دوید



بال وا کردیم،  توفان ها به دنیا آمدند



حسرتی خشکید، باغ فطرتی بیدار شد



حیرتی گل کرد، عرفان ها به دنیا آمدند



دیده وا کردیم دیدیم آسمان در چشم ماست



چشم را بستیم مژگان ها به دنیا آمدند



پیش تر از ما و من اویی به نام عشق بود



این وآن مردند تا " آن" ها به دنیا آمدند



کفر وعصیان بر مدار خشم و شهوت می تنید



با دعای عشق،  ایمان ها به دنیا آمدند



آدمی در غار تنهایی به دوری فکر کرد



 دور دوری  بود  دوران ها به دنیا آمدند



خانه ها دلتنگی حواست، پشت کوچه ها



آدمی گم شد، خیابان ها به دنیا آمدند



من به دنبال کسی می گردم از روز نخست



از همان صبحی که  انسان ها به دنیا آمدند



  


کلمات کلیدی این مطلب :  جستجو ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/18 در ساعت : 18:23:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1632

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی سعادتخانی
1390/10/18 در ساعت : 18:50:59
دیده وا کردیم دیدیم آسمان در چشم ماست
چشم را بستیم مژگان ها به دنیا آمدند
سلام استاد قزوه گرامی،غزلی زیبا بود و فاخر ،و سپاس بخاطر این غزل قشنگ و دلربا
مصطفی پورکریمی
1390/10/18 در ساعت : 20:26:21
سلام جناب دکتر قزوه ی عزیز

حسرتی خشکید، باغ فطرتی بیدار شد

حیرتی گل کرد، عرفان ها به دنیا آمدند

به دنیا آمدن این غزل از بلندای اندیشه ی خلاقتان چشم روشنی اهالی ذوق و قلم است .
استاد نمی دانید چقدر دوست داشتم حالا که ایران تشریف دارید خصوصا در برنامه شعرخوانی شما در شهرستان ادب خدمتتان می رسیدم اما وای از بی توفیقی و افسوس بر روزمرگی ... موفق باشید .
محمدرضا درانی نژاد
1390/10/18 در ساعت : 20:55:34
با سلام مجدد
با عرض پوژش از نظر تایپ اشتباهاتی در نظر قبلی داشتم که تصحیح می نمایم
1- روز و شبها را نوشته ام روزه که اشتباه است
2-هتل ناز کرمان را نوشته ام تل کرمان که تصحیح میشود
(خانه ی عشق من کلنگی نیست)
محمد وثوقی
1390/10/19 در ساعت : 1:49:21
سلام بر استاد بزرگوار

آدمی گم شد، خیابان ها به دنیا آمدند
من به دنبال کسی می گردم از روز نخست

اینکه باران بیاید و حسرت را بخشکاند تصویر بسیار زیبایی است.
مستدام باشید.
ابراهیم حاج محمدی
1390/10/18 در ساعت : 19:26:37
سلام بر استاد عزیز جناب قزوه { دام عزّه }
همه ی معارف و بل کشفیات ناشی از عبور از فطرت اول به فطرت ثانی است که لازمه ی آن حیرت است و چه زیبا به تصویر کشیده اید .
حسرتی خشکید، باغ فطرتی بیدار شد
حیرتی گل کرد، عرفان ها به دنیا آمدند
بیت به بیت این عزل ناب و بدیع شاه بیت است بی اغراق . استفاده کردم و حظ بردم .
مجید مه آبادی
1390/10/19 در ساعت : 12:5:56
سلام جناب قزوه
لذت بردم
رديف نقش بزرگي داشت
بال وا کردیم، توفان ها به دنیا آمدند


سید حکیم بینش
1390/10/19 در ساعت : 19:11:51
استاد بزرگوارم جناب قزوه
غزل زیبای تان را چندین بار خواندم و مشعوف شدم. با هر بیتی که می خواندم ذوق می کردم. هر بیت کشف تازه و زیبایی تازه ای داشت. چقدر از این غزل کیف کردم، خدا می داند.
جواد شیخ الاسلامی
1390/10/18 در ساعت : 18:34:53
سلام استاد عزیز
واقعا و انصافا شما در غزل هر روز بیشتر استاد می شوید. واقعا قشنگ بود.تمام ابیات زیبا و شاه بیت بودند..تمام ابیات. فکر کنم خودتان هم از گفتن چنین غزلی ذوق کردید!
سلامت باشید...
محمدرضا درانی نژاد
1390/10/18 در ساعت : 19:28:35
سلام بر دوست قدیمی وشاعر بزرگ استاد قزوه
هرگز یادم نمی رود روزه و شب هایی که به مناسبت هفتمین کنگره شعر دانشجویی در کرمان در کنار هم بودیم و تل ناز کرمان جایگاهی بود برای شب نشینی ها و شعر خواندن ها

شعر زیبایی را از شما خواندم . شعر زیباست چون
1-گلدان زمین آدم
2-دویدن باران به دنبال زلف
3-گل کردن عرفان از حیرت
4-دور دوری بود دورانها
تصویر های زیبای در شعر است
شعر یک بار عرفانی قوی را به دوش می کشد که جالب است
اما زبان شما نسبت به همان سالهای هفتاد مقداری تغییر کرده است یادم می اید چگونه مضامین نو را در قالبی کهن و یا نو می ریختید و شهدی می ساختید که شیرین و گوارا بود
نمونهاش
(شما چون کوه می مانید و من کاه ای مردم چرا نشناختم قدر شما را آه ای مردم)
(خدا داند که میگیرند فردا زاهد و عابد شفا از کافرستان من گمراه ای مردم9
و یا مولا ...
البته این شعر هم مضامین نو و بکری دارد و در نوع خود بی نظیر است .
خوشحال میشوم به شعر های من هم سری بزنید و نظر بگذارید
موفق و موید باشید
و از آنجا که رشته شما هم مدیریت سایت است انشاءا... سایتی خواهید داشت که هر روز پر بارتر از دیروز خواهد شد .
با احترام
( خانه ی عشق من کلنگی نیست)
مجتبی اصغری فرزقی
1390/10/19 در ساعت : 20:12:28
سلام استاد قزوه ی عزیز


چقدر زیبا .....
البته برای شما که جای شگفتی ندارد



انشا لله که در صحت و سلامت برای ما غزل بگویید.
راستی استاد نمی دانم کجا و در چه جلسه ای بود که صحبت از شما به میان رفت و ردی گفت استاد قزوه فیلشان یاد هندوستان کرده و خیال بازگشت هم ندارد

عجب
اگر آن فیل را من ببینم


خلاصه در پناه حق باشید

یا علی مدد
عباس خوش عمل کاشانی
1390/10/18 در ساعت : 20:49:18
تا به کاخ سبز حسنت راه ما را سدکنند
با چماقی طرفه دربانها به دنیا آمدند....
غزلتان از بس شورآفرین و نغز بود که مرا برسرذوق آورد...سربلندتر باشید.
اباصلت رضوانی
1390/10/18 در ساعت : 22:13:7
سلام
در چینش واژه ها و انتخاب ردیف و قافیه شما شاعر زیرکی هستید بی تعارف وقتی این میزان توانایی بادردو سوز همراه می شود دیگر نمی توان شعر را خواند و بی تفاوت گذشت شعر شما یقه ی آدم را جمع می کند با آدم می آید....
یا علی
صادق رحمانی
1390/10/19 در ساعت : 11:19:46
بیت به بیت زیبا و خواندنی است.
سیاوش پورافشار
1390/10/18 در ساعت : 20:40:33
درود استاد قزوه گرامی
در حد تعریف از غزل زیبای شما نیستم بزرگان خواندن ونظردادند حقیر هم فیض برد
دست مریزاد
مژده ژیان
1390/10/18 در ساعت : 18:57:19
درود استاد نگاهم در زيبايي هاي غزلتان / در بيت دهم/دچار مكث و ترديد شد /جساراتا من در خوانش مصرع اول اين بيت اشكال دارم يا اشتباهي تايپي است.



خانه ها دلتنگي حواست، پشت كوچه ها
آدمي گم شد ، خيابنها به دنيا آمدند.

بر قرار باشد.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/10/18 در ساعت : 21:34:18
سلام بر استاد قزوه بزرگوار
شعری دلنشین ، زیبا و دوست داشتنی که سر شار از عرفان و اندیشه است ، دست مریزاد و مستدام باشید
اکبر نبوی
1390/10/18 در ساعت : 20:32:43
سلام بر حضرت قزوه ی عزیز
وقتی در غزلی، روندها نمی تواند فرآیندها را از نگاه حکیمانه ی شاعر برگیرد و جهان معنا واژه ها را بر می کشد، چه می توان گفت جز آنکه : پیوند خیال و اندیشه باید نتیجه ای چون همین غزل زیبا داشته باشد.
مصطفی معارف
1390/10/19 در ساعت : 10:27:7
حسرتی خشکید، باغ فطرتی بیدار شد
حیرتی گل کرد، عرفان ها به دنیا آمدند
دیده وا کردیم دیدیم آسمان در چشم ماست
چشم را بستیم مژگان ها به دنیا آمدند

جناب قزوه عزیز غزلی بسیار روان و پر مغز خواندم که نمیتوانم برای کسب لذت از آن مقیاسی معرفی کنم
سر بلند باشید و ماندگار
کاظم نظری بقا
1390/10/18 در ساعت : 21:17:47
سلام استاد قزوه عزیز
ازغزل نابتان لذت بردم
سارا وفایی زاده
1390/10/19 در ساعت : 10:4:20
سلام جناب استاد قزوه

درود بر قلمتان.

طبعتان روان
علی‌رضا دل‌خوش
1390/10/19 در ساعت : 16:35:36
قزوه عزیز!
ناب بود همچون همیشه. بعضی وقتها با خود تلاش می کنم تا شعرهایتان را با پای چوبین نقد به چالش درآورم ولی هیهات که تا کنون نتوانسته ام.
شاعر لحظه های تنهائی! من هم مانند استاد خوش عمل کاشانی، از ردیف و قافیه های ساده و در اوج سادگی، پرمحتوایتان مسحور شدم و شاید بتوانم اینگونه آن را تضمین نمایم ( کسی چه می داند):

خیمه ی باب الحوائج در سر هر کوچه ای
تشنگان رفتند، احسان ها به دنیا آمدند.

پیروز و پیوسته جوشان باشید.
دلخوش
هم اکنون 14 سال (شمسی) و 7 ماه و 17 روز و 12 ساعت و 31 دقیقه و 09 ثانیه است همراه شماییم 461421069.337 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 8,008 | بازدید دیروز : 10,303 | بازدید کل : 124,424,775
logo-samandehi