
عکسی که ثبتش کرده در یک جنگِ تحمیلی
با ذکرِ نامِ جبهه و تاریخ و تحلیلی
با طول و عرضِ مختصاتِ حالتِ چشمی
پاتک زده بر دشمنانِ غافل از سیلی
با یک نگاهِ سر بهزیر و نافذ و گیرا
زیباتر از ماهِ بدونِ شرح و تفصیلی
فرزندِ اهل و مهربانِ مادر و بابا
مجنونِ ضمنِ خدمتِ تحصیلِ تکمیلی
خورشیدِ لبخندش نمیمیرد، نمیپُوسد!
هابیلِ عشق و کشتهٔ دستانِ قابیلی
او رفته امّا هست و میخواند مرا از نو
با لحنِ دیروزش، عزیزم، روسری نیلی
شاید زمان برگردد و عکسی بگیرد باز
عکسی برایِ آلبومِ بی جنگِ فامیلی
سیّدمحمّدرضالاهیجی

در آخرین مقالهٔ چشمانِ تو نوشت
اردیبهشتِ عشق و فراوانیِ بهشت
سیّدمحمّدرضالاهیجی