پاینده باشید جناب یاری /یا حق ================= ممنون جناب اقبالدوست عزیز
|
سلام و عرض ارادت زیبا بود و هیجان آفرین و کویری ، دست مریزاد و برقرار باشید ================================== سلام استاد از بذل محبت تان بی نهایت سپاسگذارم
|
درود بر شما.....زیبا و دلنواز بود.....برقرار باشید ========================== سلام جناب صالحی عزیز متشکرم از اینکه به بنده سر زدید . سپاس
|
درود آقا محسن یاری عزیز رباعی خوبی بود دوست من خدا پشت و پناهتان ================ سلام داداش سیاوش ممنون از حضورتان
|
سلام بر شما غم شعرتان آهی خاص داشت. و من این آه ها را دوست دارم. فقط اگر می پسندید در مصرع آخر عنکبوت را بردارید و بجایش یک حرف ربط و یک کلمه بگذارید: این مرثیه را هبوط می داند و من پاینده باشید. ==================== سلام جناب نبوی عزیز . ممنون از نقد و نظرتان . راستش در شکل اولیه کمبود (( را )) به شدت احساس میشه و پیشنهاد شما با تغییر صورت گرفته این نقص را جبران میکنه . حال منتظر نظر دیگر دوستان می مانیم که در صورت صلاحدید حتما به اصلاح اقدام خواهد شد . سپاس
|
سلام. از اظهار نظر صریح و صادقانه شما بسیار ممنونم. با توجه به این که در مصرع اول آورده ام: عمر دل من ... در واقع گزارشی با زاویه دید سوم شخص انتخاب کرده ام و درباره «دل خودم» سخن گفته ام و نه خودم! در واقع نگفته ام: «عمر من به دانه چیدن طی شد» پس تشخیص قائل شده ام برای دل خودم و درباره او حرف زده ام و طبیعی است که در بیت دوم هم صورت سوم شخص مفرد را برگزیده ام. این توجیه خودم است اما اگر فکر می کنید صحیح نیست، با همان صراحت و صداقت که تذکر داده اید، مجددا نظرتان را مطرح فرمایید. از نقدهای جدی شما و دیگر دوستان استقبال می کنم. با سپاس بسیار. ============================ سلام دوست مهربانم . باور کنید اگر قانع نشده بودم به سماجت خود بر روی نظرم ادامه می دادم ولی با توضیحات صائبتان متوجه برداشت متفاوت خودم گشتم . ممنون از فروتنی تان . ولی دوست داشتم در مورد رباعی بنده نیز اظهار نظر بفرمایید . قربانت (( محسن ))
|
بهره بردم. احسنت. ============= قربان شما دوست عزیز من . خوشحالم که حضور گرمتان را در دفتر شعرم شاهد بودم . سپاس
|
اقا محسن عزیز رباعی های جالبی دارید مثل این رباعی . جباب سعادتخانی هم خیلی ز یبا آن را دسستکاری کرده و مضمون نویی آفریده اند هر دو دلچسبند و روان کامروا باشید =================== ممنون جناب معارف عزیز . نظرات دوستان در این مورد تماما مد نظر هست . انشاالله به درست ترین صورت اصلاح خواهد شد . سپاس
|
درود بر شما ..دست مریزاد =============== سلام بر شما داداش رضای گل . ممنون سر زدید
|
سلام بر شما رباعی زیبا و دلنشینی است . جز اینکه عنکبوت در مصرع آخر همانگونه که اشاره کرده اند خوش ننشسته است . ================= سلام دوست عزیزم . از اظهار نظرتان ممنونم . انشاالله با نظراتی که دوستان داده اند به نحو احسن تصحیح خواهم نمود . سپاس
|
زیبا بود دوست عزیزم متاثر شدم. کامکار باشید. ============= سلام داداش گلم . ممنون از مهرتان .
|
سلام جناب آقای یاری گرامی راستش دیروز هم خواندم اما نظری ننوشتم حالا که دوستان سکوت را شکسنه اند من هم جسارتا پیشنهادی دارم چون فکر می کنم استفاده از قافیه ی " عنکبوت " به خاطر اشاره به آیه ی شریفه ی " ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت ...."است با استفاده از نظر جناب سعادتخانی تصحیح ذیل را پیشنهاد می کنم .ضمن این که ریگ وشن هم حشو ملیحی ست: این را دلِ عنکبوت می داند و من شن های کویر لوت می داند و من تا پلک زدی کلبه ی رؤیام شکست این مرثیه را سکوت می داند و من رابطه ی بسبتا خوبی هم بین " شن" و " کویر" و "پلک زدن"و.... وجود دارد . ====================== سلام استاد . دیگه کم کم دارم شرمنده ی دوستان و اساتیدی چون شما می شم که رو شعر حقیر این همه وقت میگذارید . ضمن احترام به تمام نظرات پیشنهادی و با توجه به اینکه با جایگزین نمودن یکی از این پیشنهادها به صورتی که در معرض دید باشه ممکن است موجب نارضایتی طبع های حساس قرار بگیره اجازه بدهید که در دفتر خودم که در حال حاضر اصل شعر را روی آن نوشته ام به یکی از این صورت های پیشنهادی تغییر دهم . سپاس از حضور گرمتان . ارادتمند (( محسن ))
|
زیبا بود پایدار باشید ======== سلام خواهر عزیزم . ممنون که سر زدید و پسندیدید
|
این حادثه ، عنکبوت می داند و من ریگ و شن ِ دشت لوت می داند و من جز آیه یاس پر نشد حنجره ای این مرثیه را سکوت می داند و من ---------------- محسن جان،از دیروز فکرم درگیر این رباعی توست، هر دفعه می آیم و می خوانمش احساس می کنم بهتر از این هم می توانست و می تواند باشد، باری پیشنهاد نبوی عزیز جسارتم را بیشتر کرد و با جابجایی آنگونه شد که در بالا می خوانی ، باری باز به انتظار نظرات دیگر دوستان و اساتید بزرگوار می مانیم. قربانت:علی ==================== سلام دوست مهربانم . خیلی خوشحال شدم از اینکه با توجه به اینکه بنده حرفه ای غزل کار می کنم و شاید این سومین رباعی باشد که سروده ام اما حالا امیدوار شدم که می توانم در این قالب هم ادامه دهم ، زیرا اساتیدی چون شما و دیگر دوستان این رباعی را در حدی دیدید که در باره ی آن نقد بنویسید و از این بابت خوشحالم . پیشنهاد شما نیز جای تأمل دارد و بسیار ممنونم و همچنانکه خود جنابعالی نیز یادآور گشته اید منتظر تأییدیه ی دیگر دوستان در مورد نظر شما و جناب نبوی می مانم و در نهایت به یک نقطه ی متقن رسیده و این رباعی هم شکل مناسب خود را خواهد یافت . . ارادتمند (( محسن ))
|
آفرين آفرين كار زيبا و قشنگي بود شما هم دست توانايي داريد موفق باشيد محسن آقا وبلاگ: شعر نو پيراهني در باد =================== داداش مجتبی دیگه کم کم داشتم نگرانت می شدم که چرا نیستی . قربانت (( محسن ))
|