ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دختر مکزیکی

وقتی‌که در چکامه‌ٔ من رقصید

با ناز و عشوه دخترِ مکزیکی

آن دلفریبِ لُپ‌گلیِ زیبا

در گرگ ومیشِ خانه‌ٔ تاریکی

 

با یک لباسِ گُل‌گُلیِ پُرچین 

با یک نگاهِ مثلِ قمر گیرا 

در من حُلول کرد و قلم بی شک

گم کرده بود دست و دلِ خود را

 

من مثلِ مولوی به سماعی ژرف

یا مثلِ حافظم به شبِ شعری

رقصید وچرخ‌زد، منِ دیوانه

گفتم برایِ او به تبِ شعری

 

ای چشمِ تو سپاهِ سیاست‌ها

کی آمدی به خانه‌ٔ تاریکم؟

یک‌لحظه رقص بس‌کن وجانِ من!

بنشین کنارِ من به تو نزدیکم

 

امشب نه شاعرم نه پُر از شعرم

نه شاعرانه حرف وسخن دارم

نقاش چشم‌هایِ توأم امشب

لب‌هایِ بسته رویِ دهن دارم

 

بنشین کنارِ من بِکشم چشمَت

با تار و پُودِ عاطفه و احساس 

بر رویِ زلف‌هایِ پریشانت

ترکیبی از درخششِ یک الماس

 

ناگه ز خواب پاٰشدم و دیدم

بر بازوان لطفِ تو سر دارم

دیدم که از تو دخترِ مکزیکی 

فرزندهایِ شهد و شِکر دارم

 

آری دو دختر،عاشقِ آئینه

در کسوت و ظرافتِ پروانه 

با یک پسر که حضرتِ قلبِ ما

باشد همیشه در دلِ این خانه

 


سیدمحمدرضالاهیجی

کلمات کلیدی این مطلب :  دختر مکزیکی ، سیدمحمدرضالاهیجی ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1398/5/24 در ساعت : 19:22:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  288


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 36,328 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,200,639
logo-samandehi