ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آن سال های خوش که گذشت


آن سال های خوش که گذشت ، اوج مرا فرود نبود



شادی همیشه در فوران ، غم را دگر نمود نبود



 



آواز کوچه باغی تو ، در جان من نشسته هنوز



از آن زمان که جان و تنت ، یک لحظه بی سرود نبود



 



اکنون تویی و زردی رو این دست های یخ زده ات



آن دست ها که پنجره را هربار می گشود نبود



 



خورشید این فروغ حیات می ریخت بی دریغ ولی



از ضرب تازیانه ی شب جسمش چنین کبود نبود



 



می کوفت سر به صخره و سنگ اما در این زمانه ی تنگ



بغضی چنین رها شده در حجم گلوی رود نبود



 



این آتشی که در دل ما همواره می گداخت ز عشق



در چشم های باور ما اینسان که گشته دود نبود



 



ما آنچنان سرشته به هم همچون گلیم بافته ای



آری در این تنیده ی ما سستی به تار و پود نبود



 



گهواره ها و جنبش شان از یاد ما نرفته هنوز



تابوت دیده ایم ولی آیا هنوز زود نبود ؟


کلمات کلیدی این مطلب :  آن ، سال ، های ، خوش ، که ، گذشت ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/9 در ساعت : 21:51:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  1272


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی سعادتخانی
1390/10/11 در ساعت : 12:46:49
سلام یاری عزیز
غزلی زیبا خواندم با زبان و فرمی که مختص شما و غزلهای نابتان هست
هزاران درود
==================
درود بر داداش علی گل که همیشه اشعار حقیر را زیبا می بینید . قربانت
مجید مه آبادی
1390/10/10 در ساعت : 9:59:6
اکنون تویی و زردی رو این دست های یخ زده ات

آن دست ها که پنجره را هربار می گشود نبود

سلام جناب ياري واقعا لذت بردم
===================
سلام داداش مجید ممنونم که با حضورتون دفتر شعر ما را رونق بخشیدید . سپاس
بهرام الهی
1390/10/10 در ساعت : 13:23:1
گهواره ها و جنبش شان از یاد ما نرفته هنوز

تابوت دیده ایم ولی آیا هنوز زود نبود ؟

زيباست و دلنواز
==============
ممون از دید زیبایتان . داداش بهرام گل

سیده فاطمه صداقتی نیا
1390/10/10 در ساعت : 17:29:54
سلام استاد یاری...مثل همیشه زیبا@
======================
سلام خانم صداقتی نیا . ممنون که سر زدید و پسندیدید
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/10/9 در ساعت : 23:30:37
سلام بر جناب یاری عزیز
دستتان درست ، زیبا و دلنشین ساخته اید این وزن نسبتا دشوار را ، شاعرانگیتان مستدام
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
هر چند با ردیف نبود ، شعری قشنگ ساخته اید
در این فراز عاطفه ها ، یک لحظه هم فرود نبود
============================
سلام استاد ممنون که همیشه به بنده و شعر حقیر با نظر لطف می نگرید . سپاس
مصطفی پورکریمی
1390/10/11 در ساعت : 13:51:1
سلام جناب آقای یاری بزرگوار
غزلی بسیار زیبا و هنرمندانه بود موفق باشید.
=====================
سلام استاد ممنون از لطف و محبت بی دریغتان . سپاس
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/10/10 در ساعت : 11:43:42
ممنون دوست عزیز زیبا سرودید ..........
=======================
سلام جناب نژاد هاشمی عزیز . ممنونم که شعر حقیر مورد تأییدتان قرار گرفت
احسان اکابری
1390/10/10 در ساعت : 22:12:6
سلام آقای محسن یاری عزیز

امیدوارم حالتون خوب باشه

طبق معمول شعر زیبایی از شما خوندم
خوشحالم که اشعارتون همشون زیباست

براتون بهترین هارو آرزومندم
===================
داداش احسان سلام . باور کن وقتی شاعران باذوقی چون شما شعری را تأیید می کنند ، انگیزه و امید در سراینده برای سرودن اشعاری زیباتر صدچندان می شود . ممنونم از حضور گرمتان
اکرم بهرامچی
1390/10/10 در ساعت : 13:28:42
گهواره ها و جنبش شان از یاد ما نرفته هنوز




تابوت دیده ایم ولی آیا هنوز زود نبود ؟

سلام آقای یاری
خیلی زیبا بود و سرشار از ناگفته ها..........دست مریزاد
============================
سلام خواهر عزیزم اکرم . شرمنده ی لطفتان هستم . سپاس
علی اشرفی راد
1390/10/17 در ساعت : 11:21:33
باسلام زیبا سروده اید سلامت وموفق باشید/یاعلی
==========================
ممنون استاد از حضور گرمتان . سپاس
مجتبی اصغری فرزقی
1390/10/11 در ساعت : 10:55:45
ما آنچنان سرشته به هم همچون گلیم بافته ای




آری در این تنیده ی ما سستی به تار و پود نبود





محسن عزيز
سلام


كار قشنگي بود

ممنون از لطف شما


موفق باشي برادر عزيز


وبلاگ: شعر نو پيراهني در باد
====================
سلام دوست عزیز من . لطف فرمودید . از این همه محبت بی دریغتان بی نهایت سپاسگذارم
سارا وفایی زاده
1390/10/10 در ساعت : 9:30:42
سلام جناب یاری

خواندم و لذت بردم.



تابوت دیده ایم ولی آیا هنوز زود نبود؟

از این مصرع خوشم اومد.

مستدام باشید.
===============
سلام خواهر سارا ممنونم که سر زدی و خوشت اومد . سپاس
محمد توحیدی چافی
1390/10/10 در ساعت : 12:59:34
سلام...لذت بردم از خوانش شعر زيبايت!

می کوفت سر به صخره و سنگ اما در این زمانه ی تنگ

بغضی چنین رها شده در حجم گلوی رود نبود
========================
سلام داداش محمد عزیز . ممنون قربان لطف فرمودید





مصطفی معارف
1390/10/10 در ساعت : 14:40:44
با سلام جناب یاری عزیز کار زیبایی است در وزنی مشکل .
شادکام باشید
============
ممنون جناب معرف عزیز همیشه حقیر را مورد لطف خویش قرار می دهید . سپاس
ابراهیم حاج محمدی
1390/10/10 در ساعت : 8:46:39
مرحبا بکم
در این وزن چموش خوب از عهده ی کار کشیدن از ردیف و قافیه بر آمده اید . استفاده کردم .
============
سلام استاد . تأیید شما موجب دلگرمی حقیر است . سپاس
اکبر نبوی
1390/10/10 در ساعت : 12:45:18
درود بر جناب یاری
زیبایی غزلتان در پیوند با غم سرشاری که در آن موج می زند، فضایی ساخته که خواننده را به ژرفنای درون خویش می خواند.

... و می بینم خورشید را که تازیانه ی غروب، دشتی از گل های نیلوفر را بر گونه هایش نشانده است. ... و ماه را در جوانمرگی ستاره های پرپر باغ، سرشته دیده و دل به خون و داغ ... و بگو که اینهمه آیا زود ... و زود نبود.
=====================
سلام دوست عزیزم جناب نبوی عزیز حسابی دارید بنده را شرمنده می فرمایید . ممنون
سید حکیم بینش
1390/10/11 در ساعت : 17:51:43
دوست عزیزم سلام بر شما
غزلهای تان همچنان پرشور است. چقدر خوب و راحت شعر می گین. شعر آفرین باشید
==========================
سلام بر سید مهربان دوست عزیز من همیشه بنده را شرمنده ی حضور گرمتان می نمایید . سپاس
افشین تل لو
1390/10/10 در ساعت : 13:49:4
زیبا سرودید دوست شاعرم.
وزنتان بسیار دشوار بود.
وگاهی زیبایی مفهومهای به کار رفته را تحت الشعاع خود داشت.
رستگار باشید و کامکار.
===================
سلام داداش افشین مهربان . لطف فرمودید سر زدید . بالاخره گاهی وزن بر معنا می چربه . قربانت
بازدید امروز : 9,910 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,027,339
logo-samandehi