رسیده مرز جنونم به هر چه بادا باد
	زبان حسرت مجنون و کوشش فرهاد
	 
	ندارمت به که گویم که دوستت دارم
	بگو اگر که به جایی نمی رسد فریاد
	 
	امان ز بودن خاموش و فصل بی مهری
	امان ز فصل خراب شکفتن اضداد
	 
	در این زمانه که می روید از در و دیوار
	دروغ های مجازی و مکر صد شیاد
	 
	کبوتری که نجابت شود بر او هشدار
	به سادگی نشود  لقمه ی چپ صیاد
	 
	پرند عشق و صفای حضور جانان باش
	مشو چو گَرد پریشان به هر طرف در باد
	 
	چرا توئی که هنوزم لطافتی و حضور
	گرفته ای به بغل سنگ سردی و بیداد
	 
	در انتهای دو عالم نوشته جوهر عشق
	که رنگ مهر و محبت نمی رود از یاد
	 
	کجاست رنگ محبت کجاست گوهر عشق
	مرا به حال خودم نیمه جان کنید آزاد
	
	غزل دوران مجازی از مجموعه ی دیوان غزلیات ایمان