ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شرط می بندم
عینکم را ها مکن ، این شیشه مِه دارد هنوز
گریه می خواهد دلم ، ابریست می بارد هنوز
 
کار تقدیر است می دانم ، ولی آخر چرا ؟
روی لبهایم به تلخی ، خنده می کارد هنوز
 
دل ببازد می برم ، من شرط می بندم ولی
چشم نازک کردنش ، ای کاش بگذارد هنوز
 
هر چه دل کندم نشد ، او رفت و این دل سالها
چشم از آن مژگان و ابرو ، بر نمی دارد هنوز
 
حرف چشمانش که شد ، لُکنت امانم را بُرید
مِن و مِن مِن کردنم را ، کاش نشمارد هنوز
 
اعتمادش جلب شد ، حالا که او هم با من است
دست دل را هم به دستم ، کاش بسپارد هنوز

کاش شعرم را بخواند ، او نمی داند چه حیف
شاعری از شهر مجنون ، دوستش دارد هنوز

فواد شجاع الدینی / بهمن 97
کلمات کلیدی این مطلب :  عینک ، مه ، ابر ، تقدیر ، خنده ، مژگان ، لکنت ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1397/11/9 در ساعت : 18:21:31   |  تعداد مشاهده این شعر :  349


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صمد ذیفر
1397/11/10 در ساعت : 1:48:30
سلام
و درود بر دوست شاعر فواد عزیز
قلم تان هموار ه نویسا باد
<>::«»«««««::<>::»»»»»»::<>
فواد شجا ع الدینی
1397/11/10 در ساعت : 7:51:38
با سلام و عرض ادب
تشکر فراوان
زنده باشید استاد گرامی
اکرم بهرامچی
1397/11/10 در ساعت : 12:1:23
عینکم را ها مکن ، این شیشه مِه دارد هنوز
گریه می خواهد دلم ، ابریست می بارد هنوز
درود بر شما
فواد شجا ع الدینی
1397/11/10 در ساعت : 22:58:7
سپاس از لطف و دقت نظر شما بزرگوار
بازدید امروز : 23,362 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,981,962
logo-samandehi