دویدیم و دویدیم به جایی نرسیدیم
ما نوک پرگار بودیم به دور خود چرخیدیم
_
تلخی طعم زندان خنده رو از ما گرفت
پشت نقاب خنده,با غصه ها جنگیدیم
_
کلید شادی هامون تو قفل غم شکسته
دری برای رفتن از این قفس ندیدیم
_
مثل یه برگ جوون که افتاده رو زمین
زیر پای روزگار تو سختی ها قلتیدیم
_
«دویدیم و دویدیم تا رسیدیم به دیوار»
دیدیم که روی دیوار نوشته ما تبعیدیم
_
شاعر: ابوالقاسم کریمی(فرزندزمین)
شنبه 22 دی 1397