بسیجی در غبار غربت و غم
دلی دارد محرم در محرم
نمی دانم چه آمد بر سر او
که می سوزد همه بال و پر او
به دنیای ستم کوشان غریب است
مصیبت بهره و محنت نصیب است
اگر خاموش اگر اندوهگین است
سکوتش معنی فریاد دین است
هنوزش می رود سنگر به سنگر
خدایی نغمه ی الله اکبر
هنوز از هیبت نام بلندش
شبیخونهای استکبار بندش
ستم را لرزه بر اندام افتد
وگر صدام در صد دام افتد
****
بسیجی عطر و بوی جبهه دارد
دلی در جستجوی جبهه دارد
ز دنیای دورویی هاست خسته
حریمش را منیت ها شکسته
ز بس تحریف و تزویر و ریا دید
حقیقت را اسیر خدعه ها دید
به استرجاع چون اهل یقین است
که فصل ترکتاز قاسطین است!
از آن آماج تیر تهمت است او
که مانند امام امت است او
خریداران دنیا دین فروشان
چموشان پوستین وارونه پوشان
ز بیت المال برج عاج سازان
به کنسرت سیاست همنوازان
مسلمانان حزب الله دشمن
امام عشق را با راه دشمن
هنوزش می زنند از پشت خنجر
ازین ظلم و ستم الله اکبر
خدا ناباوران گول و گیجند
به قرآن تشنه ی خون بسیجند
زبان ما نمی فهمند اینان
به هر جا در پی سهمند اینان
ز بس با فکرهای ناصوابند
طلبگار امام و انقلابند
****
بسیجی جامه نیلی کرد نیلی
که حزب الله ازینان خوردسیلی
در این ام القری هر کوحسینی ست
مرید یادگاران خمینی ست
بسیجی رهرو راه ولایت
چراغ افروز آگاه ولایت
بود تا بامداد روز محشر
خمینی را مرید و یار رهبر
امام ار نیست اما نیست مایوس
که خود با جانشین اوست مانوس
شعارش با عمل گردیده توام
لبش این ذکر می گوید دمادم:
به اسلامی که مظلوم قرون است
بسیجی روح و حزب الله خون است
بسیجی پیرو پیر خمین است
شعارش «یا لثارات الحسین» است.