در این قحطی عشق مُردم سه ســوته
	 
	در این قحطی عشق ، مُردم سه ســوته
	بسی گول و نیرنگ ، خوردم سه سوته
	نشســـــتم به پایِ ِنهال کــــــرامت
	ولی عاقبت ، فقر بردم سه ســـــوته
	ز من عیب بســــیار گفتی و رفتی
	تو گفتی و من ، می شمردم سه سـوته
	تو مشغول خنده به گـــفتار طنزم
	که من دل به دستت سپردم سه سوته
	نه آبی ،نه نانی، نه آغـــوش گرمی!!
	بجز دستت آن هم ، فشردم سه ســوته
	طلای ِتحـــــمُل گــــرفتم به سـختی
	شکــستی تو اما ، رکوردم سه سوته؟
	زبی هم زبانی و داغ غـــــــریبی
	در این قحطی عشق ، مُردم سه سوته
	 
	مصطفی معارف 30/8/90 کـــــرج
	 
 
    
موضوعات  : 
    
       تاریخ ارسال  :  
1390/9/23   در ساعت   :    15:35:57
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1297
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.