شعر من، ای نوای نیِ زندگانیم!
در پیکران سرد:
جانی بدم ز عشق
بر کوه و دشت و دره ی این سرزمین بپیچ!
شعر من، ای نسیم روانبخش آرزو!
بر غنچه ی فسرده ی امیدِ نیمه جان،
بر جسم بی روان،
پُر لُطف تر بوَز...
وز چنگ دیو مرگ امانش بده امان!...
شعر من، ای ستاره ی تابان عشق من!
رخشنده تر بتاب،
لبریز کن ز پرتو جولان بی حجاب:
دلهای تیره را
یعنی فگن به ساغر جانها شراب ناب
شعر من، ای صدای دلِ دردپرورم!
چون خون نوجوان:
گرم و جنون فزای...
در پیکر زمانه به رگهای جان درای
واندر نهاد آن:
شوری بیافرین که گدازد دل جهان
شعر من، ای خدای هنر را پیامبر!
بر پیروان اهرمن ذوق دوزخی:
پیغام من ببر!
تأثیر شعله پرور فریاد من ببین،
اعجاز ناله های شررزاد من نگر!
بارق شفیعی
کابل
۴/۱۱/١٣۴١
کلمات کلیدی این مطلب :
شعر ،
من ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/22 در ساعت : 3:41:47
| تعداد مشاهده این شعر :
1132
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.