ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قسمت شانزدهم
سنگ از محبت های باران بی نیاز است
باران ، ببارآنجا که چشم غنچه با ز است

 میخانه ی مهر و محبت را نبندیم
 بر کس در امید  و رحمت را نبندیم

 فردی  که آغوش  محبت می گشاید
 لبخندش از بیگانه هم  دل می رباید

شخصی که انسانیت ش مطلوب و عالیست
 دور از گروه و فتنه و از شبهه خالیست

 مغرورهای سیلی فردا نخورده
تا، می شود روزی غرور تا نخورده

 ساحل نشینان آبِ ما از سر گذشته
  فصل  شعار خشک و حرف تر گذشته

   تا این فضا بازست و بر گشتن قشنگ است
  خود را بشوید از خطا هرکس زرنگ است

  مردِ بدونِ جاذبه  مردِ خدا نیست
  هر کس که دارد ادعا دینش رسا نیست

   مسند نشینِ شهر گشتی ، خوب و بد کو ؟
  تحقیق کردی حکم فرمودی ، سند کو ؟

 این شعرطوفان زاده شعر دفتر کیست
باید بدانی فتنه ها زیر سر کیست

  بر موجِ کوه افکن  چرا قایق سواری
  میل سر طوفان مکن  برگِ بهاری

    شخصی که با جام خیالی می شود مست
     باید  خیالاتی  بگیرندش  سرِ دست
 
   در گوش ها نجوای تسلیم است  مردم
   زخمی که بی درد است  بد خیم است مردم

   پنهان و زیرپوست هرجا رخنه کرده
   دشمن به نام دوست در ما رخنه کرده

   دستی که سنگت می زند دست رفیق است
  برگ درخت است آنکه همکار حریق است

 توهین مکن توهین ندارد هیچ سودی
  نقش  تو ظاهر می شود هرگونه بودی
 

  دیواررا مشکن اگر اهل مرامی
هرخانه ای دارد دری دارد مقامی

   حدّ ِ خدا بر جان و تن جاری نکردیم
  زارآمدیم از نفس بی زاری نکردیم

 نظم آوران ، بی نظم بودن ناپسند است
  دربزم شادی ،غم سرون نا پسند است

 آن کار دارانی  که مشکل آفریدند
 در طرح و تشکیلات خود مشکل ندید

  دور از گروه تهمت و تشویش باشیم
  بگذارتا روزی  رها از خویش باشیم

 
کلمات کلیدی این مطلب :  کوه، قایق، طوفان، بد خیم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1397/7/19 در ساعت : 9:19:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  352


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,132 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,172,443
logo-samandehi