ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



خون عشق


 



جلوه می کرد در دلش که بنوش، کف دستی ولی نخورد از آب



آب را ریخت، آبرو برداشت، باخت جان را به عشق و بُرد از آب



 



مرد لب تشنه دل به دریا زد، آب از دیدن عطش جا زد



بغض در بغض آرزوی لبش، چه گلوها که می فشرد از آب



 



خسته از خون و خنجر و خاره، مرد و یک کوفه نفس امّاره



و منَ الماء کُلُّ شَی ءٍ حَی، تشنه جنگید و تشنه مُرد از آب



 



مثل تسبیح پاره دانه اشک، می چکید از نگاه خسته مشک



با نگاهی که دانه دانه عطش، هر نفس آه می شمرد از آب



 



پس چه شد سنّت مسلمانی، آب در وقت ذبح قربانی؟!



تشنگی باز هم در این میدان جان سالم به در نبرد از آب



 



کِی اثر می کند به سنگ دلش، آنکه با کین سرشته آب و گلش



دل سنگ و هزار قطره اشک، آب حتی تکان نخورد از آب



 



این طرف کودکی گلویش را…آنطرف تر ولی عمویش را…



خون عشق است و رنگ و بویش را، نتوان تا ابد سترد از آب


کلمات کلیدی این مطلب :  خون ، عشق ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/9/12 در ساعت : 11:52:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  994


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/9/12 در ساعت : 16:53:54
سلام آقای فردوسی بزرگوار
بسیارزیبا وتأثیر گذار وبدیع با مضامین بکر، استفاده کردم

جلوه می کرد در دلش که بنوش، کف دستی ولی نخورد از آب

آب را ریخت، آبرو برداشت، باخت جان را به عشق و بُرد از آب

اجرتون با حضرت ابالفضل
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/9/12 در ساعت : 23:58:45
سلام و عرض ارادت
با شکوه است و سرشار از شور و شیدایی
دست مریزاد و اجرتان با ابوالفضل
ابراهیم حاج محمدی
1390/9/12 در ساعت : 12:37:15
سلام بر شما
بسیار محکم و استوار سروده اید جناب فردوسی عزیز اجرتان با شهیدان کربلا علیهم السلام .

..................................

سلام جنای حاج محمدی عزیز

کوچک نوازی می فرمایین.
سید حکیم بینش
1390/9/13 در ساعت : 15:41:31
برادر عزیز سلام
با شعر زیبای تان مرثیه خواندم و گریه کردم
درود بر شما و طبع جوشان تان
اجر تان با خود اباالفضل
پایدار باشید.
مریم حقیقت
1390/9/12 در ساعت : 14:15:54
سلام
عالیه
اجرتون به اباعبدالله
یاعلی
.................................
سلام

ممنون خانم حقیقت. نظر لطف شماست

انشاءالله که مقبول خود حضرت هم قرار بگیره.

یا علی
بازدید امروز : 17,396 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,238,603
logo-samandehi