تاخنجر،حنجر ِتورا می بوسید
بازوی بـــرادر ترا می بوسید
خورشیددرآن دم به زمین آمده بود
بی واسطه پیکر ِتورا می بوسید
***
بر نیــزه عاشقی سَری می باید
براین لب ِتشنه کوثری می باید
آن تیر ِسه شعبه بوسه گاهش بی شک
برحنجرِسرخ ِاصغری می باید
اززبان یگانه بانوی کربلا
من دیده ام آفتاب را برنیزه
سرمنشاء نورِناب را برنیزه
وقتی (انی رایت...)رامی گفتم
زیبایی بی حساب را برنیزه
***
تاریش ِبه خون خضاب رابوسیدم
پیشــانی ماهتـــاب را بوسیدم
آن ظهر،به جای مادرم زهرا،آه
من حنجـــر ِآفتــاب را بوسیدم
***
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/9/10 در ساعت : 12:56:35
| تعداد مشاهده این شعر :
1114
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.